.

به راستى قلم در برابر عظمت و وفاى حجر، عاجز و نا توان است. او كسى نبود كه بزرگی‌ها و فداكاری‌هاى او را بتوان به آسانى ترسيم كرد، مرد وفا بود، شب زنده‌دار و روزه‌دار بود. او يك مسلمانان راستين بود. از دوران جوانى، دلاورى و شجاعت با سرشت او در هم آميخته شده و خون حماسه و پيكار در رگ‌هاى او جارى بود.

او در نوجوانى همراه برادرش «هانى بن عدى» به حضور پيامبر اسلام(ص) شرفياب شد و به آئين اسلام گرويد. او از دوران حيات پيامبر(ص) چيزى درك نكرد و پس از زمان اندكى كه از مسلمانى او مى‌گذشت پيامبر از دنيا رفت و در جنگ‌هاى زمان آن حضرت نيز اسم او به چشم نمی‌خورد.

او در عين رزمجوئى، مرد تقوى و نيايش و معنويت بود و به همين سبب او را حجرالخير مى‌ناميدند، در برابر حجر شر كه از ياران معاويه بود. او نسبت به مادرش همواره نيكى مى‌كرد و نماز و روزه فراوان انجام می‌داد. او هرگز بى‌وضو نمی‌ماند و هر وقت وضو مى‌گرفت، نماز می‌خواند. دعاى او در پيشگاه، پروردگار به هدف اجابت مى‌رسيد.

او نسبت به مادرش همواره نيكى مى‌كرد و نماز و روزه فراوان انجام می‌داد. او هرگز بى وضو نمی‌ماند و هر وقت وضو مى‌گرفت، نماز می‌خواند. دعاى او در پيشگاه، پروردگار به هدف اجابت مى‌رسيد

حجر مرد هدف و عقيده بود، او به مردان حق و فضيلت عشق می‌ورزيد، او هنگام مرگ ابوذر در ربذه همراه اشتر بر بالينى او حاضر شد، آرى مردان خدا از همرزمان خود چنين ياد مى‌كنند! حجر شيفته حق و عدالت و تشنه فضيلت و مردانگى و پيرو راستين اسلام بود و همه اين‌ها را در وجود على(ع) مى‌ديد.

حجر در زمان حضرت علی(ع) و در ميان ياران حضرت على(ع) نمونه بود. او در مدت خلافت اميرمؤمنان(ع) در هر سه جنگ صفين، نهروان و جمل در ركاب آنحضرت شمشير مى‌زد.

او پيش از شروع جنگ صفين، روزى پشتيبانى خود را از اميرمؤمنان(ع) چنين اعلام كرد: ما زاده جنگ و فرزندان شمشيريم مى‌دانيم جنگ را از كجا بايد شروع كرد و چگونه از آن بهره‌بردارى نمود، ما با جنگ بزرگ شده و آن را آزموده زود شناخيتم ما داراى ياران نيك، خويشاوندان و عشيره فراوان، رأى آزموده و نيروى پسنديده‌اى هستيم اينك اختيار ما در دست توست، اگر به شرق يا غرب جهان بروى، در ركاب تو هستيم و هر چه دستور بدهى اطاعت مى‌كنيم. اميرمؤمنان(ع) از اين وفادارى خوشحال شد و درباره او دعا كرد. يكى از افتخارات وى مقابله با ضحاك يكى از فرماندهان نامدار شام بود كه در اين نبرد پيروز شد.

حجر در جنگ صفين از طرف اميرالمؤمنين علی(ع) فرمانده قبيله كنده بود و در جنگ نهروان فرماندهی ميسره‌ لشگر امام را برعهده داشت.

هنگامى كه نوبت قتل حجر وفادار و بزرگوار رسيد از دژخيم خود اجازه خواست دو ركعت نماز بخواند، او موافقت كرد، حجر به نماز ايستاد و نماز را طول داد، پرسيدند آيا از ترس مرگ نماز را طول دادى گفت: به خدا سوگند در عمرم هر وقت وضو گرفته‌ام، دو ركعت نماز خوانده‌ام و هرگز نمازى به اين كوتاهى نخوانده‌ام و براى اينكه خيال نكنيد من از مرگ می‌ترسم به اين كوتاهى خواندم و بعد گفت پس از مرگ من، زنجير از دست و پايم باز نكنيد و خون پيكرم را نشوئيد زيرا مى‌خواهم روز رستاخيز با همين وضع با معاويه روبرو شوم!

بعد از شهادت حضرت على(ع) و جريان صلح تحميلى بر امام حسن(ع) حاكمان شهرها به دستور معاويه شروع به شكنجه و آزار شيعيان حضرت على(ع) كردند، يكى از اين حاكمان مغيره بود كه چون از محبوبيت عمومى و شايستگى و فضيلت حجر آگاه بود ناگزير به آن اعتراف مى‌كرد و می‌گفت، نمى‌خواهم بهترين مردان شهر را بكشم تا آنان در پيشگاه خدا سعادتمند شوند و من بدبخت و تبهكار! او اضافه كرد با قتل حجر و ياران او معاويه در دنيا به عزت و آقائى مى‌رسد ولى مغيره روز قيامت ذليل و مغذب مى‌شود.

پس از شهادت امام مجتبی(ع) رفت و آمد بزرگان عراق و اشراف حجاز با امام حسين(ع)، دست‌نشاندگان معاويه به دستور او سختگيری بيشتری نسبت به شيعيان، به‌خصوص شيعيان كوفه می‌كردند و بعضی از چهره‌های سرشناس شيعه را به بهانه‌های پوچ و بی‌اساس به قتل می‌رساندند. يكی از آنان حجربن عدی كندی بود.

حجر بن عدى فرداى ضربت خوردن مولاى متقيان چنين گفت: تأسف و اندوه من به خاطر سرور پرهيزگاران، پدر پاكان، و شير مرد پاكيزه خوئى است كه او را كافرى پست و گمراه، و دور از رحمت خدا و گنهكارى مفسد و سنگدل كشت. لعنت خدا بر كسى باد كه از شما خاندان دورى كند، زيرا شما از خاندان پيامبر راهنما و نقطه اميد من در روز رستاخيز است.

چشمان نافذ و بصير امير مؤمنان(ع) به سوى حجر دوخته شد و او را مخاطب ساخته و فرمود: «چگونه خواهى بود هنگامى كه تو را به تبرى از من فرا خوانند و چه خواهى گفت در آن حال كه از تو بخواهند پيوند دوستى‌ات را از من بگسلى؟» حجر پاسخ داد: به خدا سوگند، اگر با شمشير بدنم را پاره پاره كنند و اگر خرمنى از آتش بيفروزند تا مرا در آن بيندازند، تمام اينها را قبول مى كند ولى تبرى از تو را، نه! حضرت على(ع) شهادت حجر و يارانش را پيشگوئى كرد و فرمود: اهل كوفه! هفت نفر از بهترين مردان شما در عذراء كشته خواهند شد و وضع آنان مانند اصحاب اخدود خواهد بود.

در سال 50 هجرى دست مرگ طومار عمر مغيره بن شعبه را در هم نورديد و معاويه، زياد بن ابيه، برادرخوانده بدنام و سفاك خود را كه حكمران بصره بود به حكمرانى كوفه نيز منصوب نمود. اما با چنان اعتراض سختى و مبارزه بى امانى از جانب جهر مواجه شد كه بر فراز منبر رفت و چنين گفت اگر نتوانم اين قريه ناچيز (يعنى كوفه) را از شر تحريكات حجر حفظ كنم مرد نيستم! من بلائى بر سر حجر بياورم كه براى آيندگان عبرت باشد!

اما مغيره با سرسختى حجر و يارانش مواجه شد و ناگزير پس از تلاش‌هاى فراوان از دستگيرى وى نااميد شد اما با بى‌وفائى و خيانت كوفيان چندى بعد حجر مجبور شد در عوض دادن امان‌نامه از ظرف زياد خود را تسليم كند چون هم‌رزمان حجر بازداشت و سركوب شدند، زياد براى اينكه معاويه را به كشتن حجر وا دارد شروع به جمع آورى شهادت‌هاى دروغ و طومارى بى‌اساس بر ضد حجر و هم‌رزمانش كرد. و سرانجام حجر و يازده تن از يارانش را به شام حركت داد و در نتيجه هفت تن از همراهان حجر آزاد و باقى به مرگ محكوم شدند.

هنگامى كه نوبت قتل حجر وفادار و بزرگوار رسيد از دژخيم خود اجازه خواست دو ركعت نماز بخواند، او موافقت كرد، حجر به نماز ايستاد و نماز را طول داد، پرسيدند آيا از ترس مرگ نماز را طول دادى گفت: به خدا سوگند در عمرم هر وقت وضو گرفته‌ام، دو ركعت نماز خوانده‌ام و هرگز نمازى به اين كوتاهى نخوانده‌ام و براى اينكه خيال نكنيد من از مرگ می‌ترسم به اين كوتاهى خواندم و بعد گفت پس از مرگ من، زنجير از دست و پايم باز نكنيد و خون پيكرم را نشوئيد زيرا مى‌خواهم روز رستاخيز با همين وضع با معاويه روبرو شوم!

خبر شهادت جانگداز حجر دلير و همرزمانش بازتاب وسيع داشت. من جمله اعتراض شديد امام حسين(ع) به معاويه بود.

شهادت حجر تأثير بسياری بر روحيه مردم گذاشت و موج نفرت از خاندان اموی سراسر جامعه اسلامی را فرا گرفت، معاويه برای اين كه عمل خود را توجيه كند، گفت: در آن زمان هيچ مرد عاقل و كاردانی نزد من نبود تا مرا از اين كار باز دارد.



نوشته شده در تاريخ 14 / 2 / 1392برچسب:مروری بر زندگينامه حجربن عدی صحابه امام علی(ع), توسط حسین مقدم

 

 

دانلود فیلم

به گزارش روز شنبه پایگاه خبری شبکه العالم، جبهه النصره با انتشار بیانیه‌ای در شبکه‌های اجتماعی و اینترنت، اذعان کرد که پیکر "حجر بن عدی" را به جای دیگر منتقل کرده است؛ به این دلیل که نظام سوریه به جای قبر ساختمانی را اطراف آن ساخته است.

عناصر جبهه النصره پنج شنبه گذشته پس از کندن قبر حجر بن عدی، پیکر ایشان را به مکانی نامعلوم منتقل کردند.
برخی سایتهای اینترنتی به نقل از شاهدان تأکید کردند، پیکر حجر بن عدی هنگام خارج کردن آن از قبر کاملا سالم و مانند روز اول تازه بود.
منطقه "عدرا" در استان "ریف دمشق" که پیکر حجر بن عدی در آنجا مدفون بود، تحت کنترل عناصر وابسته به گروهک تروریستی جبهه النصره است.
این گروهک تروریستی و دیگر گروه‌های افراطی بارها تهدید کرده‌اند که اماکن زیارتی و مقدس را در سوریه تخریب می‌کنند.
قطر، عربستان و ترکیه در پس پرده اهانت به مقدسات
شيخ حسام شعيب از مبلّغان اسلامي كشورهاي قطر، تركيه و عربستان را به همدستي با گروه هاي تكفيري براي اهانت به مقدسات اسلامي و تخريب قبور بزرگان ديني متهم كرد و گفت: نبش قبر صحابي بزرگوار حجر بن عدي در ريف دمشق جرمي نابخشودني و توهين به اسلام است و سازمان همكاري اسلامي بايد مانع تكرار چنين اهانت هایي شود.
شیخ حسام در گفت وگو با شبكه خبري العالم اظهار داشت: نبش قبر اين صحابي بزرگوار اهانت آشكار به اصحاب پيامبر اسلام (ص) و اهل بيت (ع) محسوب مي شود و نشان مي دهد كه گروه هاي مسلح تكفيري و وهابي همچنان به تخريب اماكن مقدس ادامه مي دهند و ارزشي براي مؤمنين و مسلمانان قائل نيستند.
"شیخ مهدی الصمیدعی" مفتي اهل سنت عراق نیز در مصاحبه با العالم، سكوت سازمانهاي اسلامي در قبال تعدي به آرامگاه "حجر بن عدي" را محکوم کرد و هشدار داد كه این سکوت باعث بروز فتنه ميان مسلمانان مي شود.
پایکوبی عناصر مسلح هنگام نبش قبر حجر بن عدی
"احمد الخباز" از شاهدان این اقدام تجاوزکارانه، به خبرنگار العالم گفت: عناصر مسلح هنگام ارتکاب این جنایت، به جشن و پایکوبی پرداختند.
وی تأکید کرد: مردم سوریه پس از شنیدن این اقدام تروریست‌ها به شدت خشمگین و ناراحت شده اند.
الخباز خاطرنشان کرد: مرقد این یار پیامبر (ص)، برای مردم سوریه از اماکن و زیارتگاه‌های شناخته شده و معروف بود.
الخباز اظهار داشت: افراد بسیاری شاهد این اقدام تروریستها بودند؛ و آنها پس از حفر قبر حجر بن عدی، پیکر پاک ایشان را به مکانی نامعلوم بردند.
الخباز تأکید کرد: تخریب این مکان مقدس و نبش قبر حجر بن عدی که از سوی مرکز جهانی فتوا به رسمیت شناخته شده، اقدامی برخاسته از تفکر وهابیت است.
وی افزود: آیا حمله به قبر حجر بن عدی همان آزادی ادعایی مخالفان مسلح است؛ آیا آنان می‌خواهند مردم سوریه را از اسلام، فرهنگ و انسانیت آزاد کنند.
الخباز گفت: عناصر مسلح هنگام حفر قبر حجر بن عدی که قبر عمیقی بود، به جشن و پایکوبی می پرداختند.
الخباز درباره هویت کسانی که دست به این اقدام جنایتکارانه زده اند، اظهار داشت: آنان در شبکه های اجتماعی و اینترنت خود را از اعضای "ارتش آزاد" معرفی کردند.



نوشته شده در تاريخ 14 / 2 / 1392برچسب:مسؤول نبش قبر حجر بن عدی + عکس, توسط حسین مقدم


 

 

 
در پی اقدام تروریست‌های مسلح در سوریه در نبش قبر حجر بن عدی الکندی از صحابه بزرگوار حضرت امیر(ع) در نزدیکی دمشق، حزب‌الله لبنان با صدور بیانیه‌ای مراتب تاسف و اندوه فراوان خود را ابراز داشته و این اقدام را محکوم کرد.
 
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه خبری المنار لبنان، پس از اقدام جنایت کارانه تروریست های مسلح در نبش قبر حجربن عدی از صحابه بزرگوار در منطقه عدرا واقع در حومه دمشق، حزب الله لبنان با صدور بیانیه ای، ضمن ابراز تاسف عمیق از این اقدام، آن را محکوم کرده و این سوال را مطرح کرد که  مخالفان سوری که مدعی حمایت از مقدسات هستند، اکنون کجا هستند؟
 
در این بیانیه ضمن اشاره به اینکه سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله نیز دو روز پیش در مورد هتک حرمت مقدسات مذهبی در سوریه هشدار داده بود،  آمده است: آنچه انتظار آن را داشته و نگرانش بودیم رخ داد.
 
بر اساس این بیانیه، نبش قبر حجر بن عدی  و هتک حرمت آن به خوبی منطق جنایتکارانه تروریست ها را که مبتنی بر بی حرمتی به مقدسات مسلمانان و مسیحیان است به نمایش گذاشت و اکنون باید پرسید مخالفان سوری که مدعی حمایت از مقدسات و دفاع از بارگاهها و مراکز مذهبی بودند، اکنون کجا هستند؟
 
حزب الله در پایان بیانیه خود ضمن ابراز نگرانی شدید از ادامه هتک حرمت مراقد و مقدسات مذهبی در سوریه، تمام مسئولان را به مسئولیت پذیری در این خصوص فراخوانده و تاکید کرده است آنان نباید اجازه دهند این روند که زنگ خطری برای آغاز فتنه بزرگ و خطرناک است، ادامه یابد.
 
همچنین وزارت اوقاف سوریه حمله گروههای تروریستی مسلح به مقبره حجر بن عدی در عدرا را محکوم کرده و خرابی این محل را تجاوزی آشکار به حرمت مسلمانان دانسته است.
 
شبکه العراقیه نیز به نقل از نوری مالکی نخست وزیر عراق هدف از هتک حرمت مقبره حجر بن عدی در سوریه را از بین بردن وحدت مسلمانان اعلام کرد.
 
اما خضیر الخزاعی معاون رئیس جمهور عراق نیز اظهار داشت: تروریست ها در سوریه چنگ و دندان نشان می دهند.
 
برخی پایگاههای اینترنتی روز گذشته با اشاره به نبش قبر حجربن عدی در ریف دمشق اعلام کردند: عاملان این اقدام، پیکر وی را به مکان نامعلومی منتقل کرده‌اند.

 



نوشته شده در تاريخ 14 / 2 / 1392برچسب:واکنش حزب الله به نبش قبر «حجر بن عدی», توسط حسین مقدم

 عنوان  :  شهادت علي بن امام محمّد باقر (ع)
تاریخ  :  1387/07/11
كلمات كليدي  :  سلطان علي، مشهد اردهال، باركرسب، جعفريه
نوع مقاله : پژوهشي
موضوع مقاله : تاريخ اسلام
نویسنده :  محمدرضا رستمي زاده

 

      نفوذ اسلام و تشيع در ايران مديون تلاشها و از خودگذشتگيهاي امامان و امامزادگان و ياران ايشان مي‌باشد كه با جان فشاني و كوششهاي طاقت فرسای خویش توانستند بذر اسلام ناب و اصيل را در اين آب و خاك كاشته و با قطرات خون خود آن را آبياري كنند تا اسلام به بار نشسته و ثمر دهد و حق و عدالت و بندگي در جوامع بشري رشد کرده بشريت به سوي كمال و توحيد ناب در حركت باشد. قبل از ورود مبارك و با ميمنت حضرت علي بن موسي الرضا (ع) به خاك ايران افرادي چند از امامزادگان، اين آب و خاك را به قدوم خود متبرك كرده و اين مرز و بوم را براي رشد تشيع بارور كردند. يكي از اين افراد طبق نقلي علي بن محمد باقر (ع) مي‌باشد كه معروف به سلطانعلي است و كنيز آن حضرت ابوالحسن ملقب به طاهر و فرزند بلافصل امام پنجم حضرت امام محمد باقر (ع) مي‌باشد که گويا طبق آنچه كه مشهور شده در مشهد اردهال[1] مدفون است.

      از تاريخ ولادت اين امامزاده سندي در دست نيست، ولي طبق نقلي در 27 جمادي الثاني سال 106 هـ به شهادت رسيده‌اند.[2] جناب "سلطان علي" طبق نقل شيخ مفيد و طبرسي دو خواهر تني به نامهاي زينب و ام سلمه داشته‌اند و از مادري كه ام ولد بود، متولد شدند و ايشان برادر ناتني حضرت امام صادق (ع) مي‌باشند.

 

محل دفن:

      در محل دفن ايشان اختلاف آرائي وجود دارد. عده‌اي محل دفن ايشان را در مشهد اردهال (مشهد قالي) در 40 كيلومتري غرب كاشان و در مسير كاشان - نراق مي‌دانند.

     ولي مرحوم آقا شيخ عباس قمي (ره) در منتهي الامال نقل كرده است كه: "تاج الدين ابن زهره حسيني" در «غاية الاختصار في اخبار البيوتات العلوية» گفته كه قبر علي پسر امام محمد باقر (ع) در بغداد در محلّۀ جعفريه در ظاهر سور[3] بغداد واقع است. "محب الدين بن نجّار مورخ" در تاريخ خود گفته مشهد طاهر (علي بن امام محمد باقر (ع))در جعفريه است. و گفته آن قريه‌ايست از اعمال خالص نزديك بغداد كه در آن قبري قديمي پيدا شد و بر ان سنگي بود كه بر آن نوشته شده بود:

     «بسم‌الله الرحمن الرحيم هذا ضریح الطّاهِرِ عليّ بنِ محمّدِ بن علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب (علیهم السلام)» و بقيّه سنگ از آن جدا شده بود. پس بنا كردند بر آن قبّه‌اي از خشت... و اين محل يكي از مشاهد و مزارات گشت. تاج‌الدين گفته كه آن مشهد در زمان ما مجهول و خرابست و جماعتي از فقرا در آنجا منزل دارند. ولي آقا شيخ عباس قمي در ادامه مي‌نويسد كه آنچه مشهور است در زمان ما قبر "علي بن محمد الباقر (ع)" در ناحيه كاشان در مشهد اردهال است و معروفست به شاهزاده سلطانعلي و (ظاهراً) وجود اين امامزاده را در آنجا تأييد مي‌كند. البته در بحرالانساب[4] چنین آمده است كه: «علي بن محمدٍ الباقر (ع)... دُفِنَ في ناحيةِ كاشان بِقَرْيةٍ يُقالُ لَها باركرسب في مَشهَدٍ» و همچنين از ميرزا عبدالله ملقب به افندی در رياض العلماء [5] نيز نقل شده كه فرمود: قبر علي بن محمد الباقر (ع) در حوالي بلده كاشان است.

 

اولاد:

     حضرت سلطان علي بن محمد الباقر (ع) بنابر آنچه در كتب انساب و تراجم [6] آمده است، دختري به نام فاطمه داشته‌اند كه ايشان را به موسي بن جعفر (فرزند برادرشان) تزويج كرده‌اند. و همچنين ميرزا عبدالله افندي صاحب رياض العلماء گويد در اصفهان نزديك مسجد شاه بقعه مزاريست كه به نام "احمد بن علي بن امام محمد باقر (ع)" است و سنگي در آنجا به خطّ كوفي است که بر آن نوشته است: بسم‌الله الرحمن الرحيم كل نفسٍ بما كسبت رَهينه. هذا قبر احمد بن علي بن محمد الباقر (ع) و تجاوَزْ عن سَيّئاتِهِ وَ الْحَقَهُ بالصالحين.

 

نقد و بررسي:

     با بررسي در كتب متقدم و متأخر تناقض زيادي، هم در محل دفن و هم در مورد جريان داستان شهادت اين سلاله پيغمبر (ص) ديده مي‌شود.

     اوّلاً: در كتب قرن 8 [7] و قبل از آن مثل تاريخ محب الدين بن نجّار، محل دفن سلطان علي‌بن محمد الباقر (ع) در منطقه جعفريه بغداد ذكر شده است. و قبل از آن مطلبي در اين باب در كتب ديگر نيامده است.

     در كتب قرن 9 و 12 مثل بحرالانساب ابن عنبه و رياض العلماء افندي، محل دفن اين امامزاده در منطقه باركرسب و بلده كاشان ذكر شده است.

كه اين تأخر خود حكايت از عدم قطعيت محل دفن اين امامزاده در مشهد اردهال كاشان مي‌كند. هر چند نسب شناس بزرگ حضرت آية‌الله مرعشي نجفي[8] بر زيارت اين امامزاده در مشهد اردهال سفارش كرده‌اند، ولي مدرك و سندي كه دالّ بر محل دفن ايشان در اين منطقه باشد، ارائه نكرده‌اند.

     ثانياً: داستان شهادت "سلطان علي" در هيچ يك از كتب دست اوّل ديده نمي‌شود و گويا اين يك داستان خيالي و افسانه‌اي بيش نمي‌باشد. چرا كه بر هيچ سند و اصلي استوار نمي‌باشد و كتبي كه در اين باب نوشته شده است هيچ منبع و سندي، صحيح و درست ارائه نداده‌اند. پس نمي‌توان به نقل عامه مردم استناد كرد و جريان شهادت ايشان را مانند حضرت سيد‌الشهداء (ع) دانست.[9]

     پس آنچه مسلم است آن است كه وظيفه شيعيان زيارت اين امام زاده محترم در هر دو محل مي‌باشد كه اميد است مقبول حضرت احديت واقع شود.


[1] . كلمه اردهال از دو كلمه «اردَ» و «هال» به معناي سرزمين مقدس تشكيل شده است در اين مسير شهرهاي نياسر و نشلج واقع شده است. نامهاي قديمي مشهد اردهال عبارتند از: باركرسف، باركرس، باركرز، باركرسب، باريكرس.

خوانساري در روضات الجنات و قاضي نورالله در مجالس المؤمنين و بحرالعلوم در تحفة العالم ج 2 و شيخ عبدالجليل قزويني رازي در كتاب الردّ علي النقض نقل كرده‌اند كه علي بن امام محمد باقر (ع) در ناحيه كاشان در روستائي به نام باركرسب در آرامگاهي آباد مدفون است. هر چند حاج شيخ عباس قمي در منتهي الآمال اين مسئله را شهرت مي‌نامند. نگاهي به مشهد اردهال، روابط عمومي آستان مقدس مشهد اردهال.

[2] . نگاهي به مشهد اردهال، روابط عمومي آستان مقدس مشهد اردهال.

[3]  . سور: نرده و حصار، ديوار دورشهر.

[4] . السيد النسابه جمال الدين المعروف بابن عنبه، بحرالانساب، سنه 828،ص 102.

[5] . رياض العلماء، افندي، مطبعة الخيام قم 1401 هـ. ق، ص 216.

[6] . تاج الدين زهره حسيني، غاية الاختصار، منشورات المطبعه الحيدريه و مكتبتها في النجف الاشرف، 1382 هـ. ق ، ص 102.

[7] . همان ، ص 102.

[8] . اعلاميه آيت الله مرعشي در سال 1341.

[9] . محسني؛ سيد علي، نور باقر، انتشارات مشهور، 1383، چاپ اول.

 

 



نوشته شده در تاريخ 14 / 2 / 1392برچسب: شهادت علي بن امام محمّد باقر (ع), توسط حسین مقدم

 مراسم عزاداري امامزاده علي‌بن محمدباقر(ع) در مشهد اردهال برگزار مي‌شود

خبرگزاري فارس: روز سه‌شنبه 11 تير 87 با حضور اقشار مختلف مردم به ويژه خانواده معظم شهداء و مسئولين شهرستان مراسم قالي‌شويان مشهد اردهال برگزار مي‌شود.

خبرگزاری فارس: مراسم عزاداري امامزاده علي‌بن محمدباقر(ع) در مشهد اردهال برگزار مي‌شود
 

به گزارش خبرنگار فارس مشهد اردهال روستايي در 40 كيلومتري غرب كاشان در ايران است. اين روستا در ميان افراد محلي به مشهد قالي نيز مشهور است. كلمه اردهال از دو كلمه «اژد» و «هال» به معناي سرزمين مقدس تشكيل شده است در اين محل بناي امامزاده سلطان علي ابن امام محمد باقر (ع) قرار دارد كه قدمت آن به سده ششم هجري مي‌رسد. 27 جمادي‌الثاني سالروز شهادت امام زاده عظيم‌الشان حضرت علي بن امام محمد باقر(ع) مي‌باشد. ايشان در سال 113هـ ق از طرف امام محمد باقر (ع) به ناحيه كاشان و اردهال براي تبليغ دين اسلام عازم شدند و مدت سه سال در اين منطقه حضور داشتند. در سال 116 هـ ق اين امام‌زاده در جنگي نابرابر با دشمنان اسلام در روستاي مشهد اردهال به شهادت رسيدند. به همين مناسبت همه ساله در روز 27 جمادي‌الثاني از ساعت 10 الي 13«سالروز شهادت آن حضرت» و همچنين «يادواره 120 شهيد منطقه اردهال» را طي مراسمي گرامي مي‌دارند. مراسم امسال نيز در روز سه شنبه 11 تير 87 با حضور اقشار مختلف مردم به ويژه خانواده معظم شهداء و مسئولين شهرستان‌هاي مجاور به خصوص كاشان و دليجان در مشهد اردهال برگزار مي‌گردد. در اين مراسم ضمن مداحي، عزاداري و سخنراني، ياد شهداي دفاع مقدس و انقلاب اسلامي نيز گرامي داشته مي‌شود. اين مراسم توسط خانواده معظم شهداء و ايثارگران منطقه برگزار مي‌شود.




روز بزرگداشت شيخ صدوق

روز بزرگداشت شيخ صدوق

 

يکي از بزرگترين مرزبانان حماسه جاويد و خدمتگزاران مکتب اهل بيت (ع) و از شاخص ترين دانشمندان جهان اسلام که عمر خود را در راه خدمت به فقه و حديث شيعه و پاسداري از فرهنگ مهدويت صرف کرد .

 

ابوجعفر محمدبن علي بن بابويه قمي ملقب به  ( شيخ صدوق ) است که صف اول محدثين و علماي اثناعشر جاي دارد و به عنوان يکي از ارکان فقه شيعه به شمار مي رود.پس از گذشت 10 قرن از وفات اين محدث بزرگ شيخ صدوق، برکات آثار و خدماتش باعث شده تا 15 ارديبهشت را به عنوان روز بزرگداشت شيخ صدوق نامگذاري کنند.

 

زندگينامه شيخ صدوق

محمدبن علي بن حسين بن بابويه قمي مشهور به( شيخ صدوق ) در سالهاي 306 يا 307 هجري قمري در خاندان علم و تقوي در شهر مذهبي قم ديده به جهان گشود. پدر بزرگوار شيخ صدوق ،علي بن حسين بن موسي بن بابويه از علما و فقهاي بزرگ زمان خود بود.گرچه در آن روزگار، عالمان و محدثان بسياري در قم مي زيسته اند ولي پرچم هدايت و مرجعيت بر دوش اين عالم عابد و محدث زاهد يعني علي بن بابويه (پدر شيخ صدوق ) بوده است .

پدر شیخ صدوق دکه اي کوچک در بازار قم داشت و از طريق کسب و کار و در نهايت زهد و عفاف، امرار معاش مي نمود و در ساعاتي ديگر از روز در منزل خود به تدريس و تبليغ احکام و نقل روايات مي پرداخت .

 

جلالت شان و منزلت اين عالم رباني تا بدان پايه رسيد که امام حسن عسگري (ع) طي نامه اي، او را با لقب(شيخ ) ، (فقيه ) ،(معتمد) مورد خطاب قرار داده و توفيقات او را براي کسب رضاي پروردگار درخواست کرد.شيخ صدوق روزگار طفوليت و سنين جواني را در دامان علم و فضيلت و تقواي خانوادگي اش سپري کرد و تحت تعليم و تربيت پدر قرار گرفت، به گونه اي که به لحاظ تيزهوشي و حافظه فوق العاده قوي در مدتي کوتاه به قله هاي بلندي از کمالات انساني دست يافت و توانست در کمتر از بيست سالگي، هزاران حديث با سلسله سند آنها را حفظ نمايد و از همه مهمتر به آنها عمل نمايد.

 

روز بزرگداشت شيخ صدوق

يکي از حوادث مهم دوران زندگي شيخ صدوق، روي کارآمدن سلسله ايراني نژاد و شيعه مذهب (آل بويه) بود که بر بخش بزرگي از ايران، عراق و جزيره العرب تا مرزهاي شمالي شام فرمان مي راندند. وي در اين هنگام از قم به ري آمده و به درخواست " رکن الدوله ديلمي " در آنجا رحل اقامت گزيد. به نظر مي رسد علت اصلي اين دعوت و عزيمت، خلايي بوده که پس از هجرت شيخ کليني از ري به بغداد و سپس رحلت او پيش آمده بود و در حقيقت، وجود شيخ صدوق در ري مي توانست منشا برکات فراوان باشد.

 

آثار علمي شيخ صدوق

عصر شيخ صدوق را بايد " عصر احيا تنقيح حديث " ناميد زيرا پس از رحلت پيامبر اسلام، بازار جعل حديث رونق گرفت و کارخانه حديث سازي خلفا بکار افتاد و کساني پيدا شدند که بطور حرفه اي، احاديثي را جعل و به پيامبر و ائمه نسبت مي دادند.

 

از اين رو محدث بزرگوار (کليني ) که از (کلين) به (ري) هجرت کرده بود، در آنجا کتاب شريف کافي - اولين کتاب از مجموعه چهارگانه کتب روايي و حديثي شيعه - را نگاشت و حرکت علمي جديدي را در مکتب حديث نگاري اهل بيت عليهم السلام بنيانگذاري نمود که پس از او، " شيخ صدوق " بناي مستحکم ضبط و نشر حديث را بر آن بنياد نهاد.شيخ صدوق در راه جمع آوري احاديث، از بلخ تا بخارا، از کوفه تا بغداد، از مشهد تا نيشابور، و از آنجا تا مکه و مدينه سفر کرد و مشکلات فراواني را به جان خريد و با کوله باري از احاديث پيامبر و اهل بيت(ع)به ري بازگشت .

 

تاليفات شيخ صدوق:

1- من لا يحضره الفقيه  2- کمال الدين و اتمام النعمه 3- کتاب امالي 4- کتاب صفات شيعه 5- کتاب عيون الاخبار امام رضا عليه السلام 6- کتاب مصادقه الاخوان 7- کتاب خصال 8- کتاب علل الشرايع 9- کتاب توحيد 10- کتاب اثبات ولايت علي عليه السلام 11- کتاب معرفت 12- کتاب مدينه العلم 13-کتاب مقنع در فقه 14- کتاب معاني الاخبار 15- کتاب مشيخته الفقيه 16- کتاب عيون الاخبار

شيخ ابو جعفر محمد بن بابويه قمي معروف به شيخ صدوق پس از هفتاد و چند سال زندگاني پرافتخار و انجام مسافرتهاي طولاني و تصنيف 300 جلد کتاب با ارزش، سرانجام در سال 381 ه. ق، در شهر ري چشم از جهان فرو بست و آرامگاهش امروز در شهر ري به نام ابن بابويه مشهور و موردتوجه شيعيان است.

منبع:ebtekarnews



نوشته شده در تاريخ 14 / 2 / 1392برچسب: روز بزرگداشت, شيخ, صدوق, توسط حسین مقدم

اسرار نام ‌هاي حضرت فاطمه (سلام الله علیها)

 

حضرت امام صادق (ع) فرمود: فاطمه نزد خداي تعالي 9 اسم دارد: فاطمه، صديقه، مباركه، طاهره، زكيه، راضيه، مرضيه، محدثه و زهرا. 

چرا فاطمه ؟ 

رسول خدا فرمود: زيرا او و شيعيانش از آتش جهنم قطع شده‌اند. (فاطمه به معناي قطع‌شده و بريده است.) 
و نيز امام صادق (ع) فرمود: زيرا او از هر شر و بدي بريده شده است و نيز چون مردم از رسيدن به معرفت كامل او قطع شده اند. 

چرا صديقه ؟ 

زيرا او هرگز در زندگي جز راست نگفت و هر آنچه پدر بزرگوارش فرمود، تصديق كرد. 
رسول خدا به اميرالمؤمنين فرمود: يا علي، من به فاطمه سفارش‌هايي كرده ام كه به تو بگويد. او هر چه گفت بپذير، زيرا او راستگوست، بسيار راستگو. 

چرا مباركه ؟ 

بركت به معناي خير فراوان است و از فاطمه نسل فراواني به عالم اسلام هديه شده . لذا در بعضي از تفاسير آمده است كه در آيهي « انا اعطيناك الكوثر» ( اي رسول گرامي ما به تو خير كثير عطا كرديم) منظور، فاطمه (س) است. 

چرا طاهره ؟ 

امام باقر (ع) فرمود: زيرا او از هر ناپاكي ظاهري و هر گونه ناپاكي دامن، مبري است. 
و نيز طبق روايات متعدد، آيه تطهير( انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا) درباره حضرت فاطمه نازل شده است. پس فاطمه طاهره است زيرا هر گونه رجس و پليدي و ناپاكي از وجود مقدسش دور است. 

چرا زكيه ؟ 

زكاة هم به معناي رشد و نمو و هم به معناي طهارت است، بنابراين زكيه هم يعني از فاطمه نسل پرباري پا به عرصه وجود خواهد گذاشت و هم اينكه او وجودي است پاك و طاهر . 

چرا راضيه ؟ 

زندگي كوتاه حضرت فاطمه با غم و اندوه و نيز با تلاش و سختي همراه بود. او زندگي بسيار مشكلي را پشت سر گذاشت ولي هرگز لب به شكايت باز نكرد، بلكه همواره خداي بزرگ را شكر مي‌كرد و راضي بود د. 
روايت شده روزي رسول خداحضرت فاطمه را ديد كه لباس خشني بر تن داشت و با دست‌هاي مباركش آسياب مي‌كرد در حاليكه طفل كوچك خود را هم شير مي‌داد. رسول خدا گريان شد و فرمود: اي دختركم، تلخي اين دنيا را بچش، براي رسيدن به شيريني آخرت. 
حضرت فاطمه نه تنها لب به شكايت باز نكرد، بلكه عرض كرد: اي رسول خدا، من خدا را براي نعمتهايش سپاسگزارم. 
و نيز روزي اميرالمؤمنين از رسول خدا خواست اگر ممكن باشد براي فاطمه مستخدمه ‌‌اي بگيرد، اما رسول خدا تسبيح فاطمه را به آنها تعليم فرمود. حضرت زهرا پس از شنيدن اين دستور پيغمبر اكرم سه بار فرمود: من از خدا و رسولش راضيم. 

چرا مرضيه ؟ 

تمام كارهاي حضرت فاطمه مورد رضايت خدا و رسول بود. رسول خدا هيچ گاه بر فاطمه غضب نكرد، به او خرده نگرفت و برعكس، گاهي مي‌فرمود: فداها ابوها. (پدرش به قربانش) . 
اين چنين است كه رسول خدا رضاي فاطمه را رضاي خدا مي‌دانست و مي‌فرمود: خدا از غضب فاطمه غضب مي كند و از رضايت او راضي مي‌شود. 

چرا محدثه ؟ 

امام صادق (ع) در اين مورد فرمود: زيرا ملائكه از آسمان فرود مي‌آمدند و با او سخن مي‌گفتند. 
در فرهنگ اسلامى محدثان راستين همواره از حرمت و منزلت ويژه اى برخوردار بوده اند، محدثان و راويان در حفظ و حراست از گنجينه هاى معارف و ارزشهاى دينى و ذخاير گرانمايه مكتب تشيع و رشد و تعالى فرهنگ غنى اسلامى نقش اول را داشته اند و حامل ودايع و امانتهاى گرانقدر الهى و رازدار اسرار آل رسول بوده اند. 

چرا زهرا ؟ 

امام صادق فرمود: زيرا نور آن بانوي مكرمه در يك روز سه بار براي اميرالمؤمنين مي‌درخشيد، و چون در محراب عبادت مي‌ايستاد نور درخشنده او براي اهل آسمان مي‌ درخشيد همانگونه كه نور ستارگان براي اهل زمين مي‌درخشد. 

برخي نامهاي ديگر حضرت فاطمه (س) 

حصان (محفوظ)، حره (آزاده، شريف)، سيده (بانوي محترم)، عذراء (پرده نشين)، حوراء (فرشته، حوريه)، مريم كبري (مريم برتر)، نوريه (تابناك، درخشنده ) و نام آن بانو در آسمان، منصوره (ياري‌شده) است. 

كنيه هاي حضرت 

ام الحسن، ام الحسين، ام المحسن، ام الائمه، ام ابيها. 
حضرت فاطمه (س) آن قدر به پدر بزرگوارش محبت مي كرد و مادرانه عشق مي ورزيد كه " ام ابيها" (مادر پدرش) لقب گرفت. 


منبع: خبرگزاری فارس

 



نوشته شده در تاريخ 10 / 2 / 1392برچسب:اسرار نام ‌هاي حضرت فاطمه (سلام الله علیها), توسط حسین مقدم

قصيده در مدح فاطمه زهرا (سلام الله علیها)


چنين گفت آدم عليه السلام             كه شد باغ رضوان مقيمش مقام 
كه با روى صافى و با راى صاف        زهر جانبى مى‏نمودم طواف 
يكى خانه در چشمم آمد ز دور          برونش منور ز خوبى و 
نور زتابش گرفته رخ مه نقاب           ز نورش منور رخ آفتاب
كسى خواستم تا بپرسم بس              بسى بنگريدم نديدم كسى
سوى آسمان كردم آنگه نگاه           كه اى آفريننده مهر و ماه
ضمير صفى از تو دارد صفا              صفا بخشم از صفوت مصطفى!
دلم صافى از صفوت ماه كن            ز اسرار اين خانه آگاه كن
ز بالا صدائى رسيدم بگوش             كه يا اى صفى آنچه بتوان بگوش!
دعايى ز دانش بياموزمت                چراغى ز صفوت برافروزمت
بگو اى صفى با صفاى تمام              بحق محمد عليه السلام 
بحق على صاحب ذوالفقار               سپهدار دين شاه دلدل سوار
بحق حسين و بحق حسن                كه هستند شايسته ذوالمنن 
بخاتون صحراى روز قيام                سلام عليهم عليهم سلام
كز اسرار اين نكته دلگشاى              صفى را ز صفوت صفايى نماى 
صفى چون بكرد اين دعا از صفا        درودى فرستاد بر مصطفى
در خانه هم در زمان باز شد             صفى از صفايش سر انداز شد
يكى تخت در چشمش آمد ز دور      سرا پاى آن تخت روشن ز نور
نشسته بر آن تخت مر دخترى           چو خورشيد تابان بلند اخترى
يكى تاج بر سر منور ز نور               ز انوار او حوريان را سرور
يكى طوق ديگر بگردن درش           بخوبى چنان چون بود در خورش
دو گوهر بگوش اندر آويخته           ز هر گوهرى نورى انگيخته
صفى گفت‏يا رب نمى‏دانمش           عنايت‏بخطى كه بر خوانمش
خطاب آمد او را كه از وى سؤال      بكن تا بدانى تو بر حسب و حال 
بدو گفت من دخت پيغمبرم             باين فر فرخندگى در خورم 
همان تاج بر فرق من باب من           دو دانه جواهر حسين و حسن
همان طوق در گردن من على است  ولى خدا و خدايش ولى است 
چنين گفت آدم كه اى كردگار       درين بار گه بنده راهست‏بار
مرا هيچ از اينها نصيبى دهند           ازين خستگيها طبيبى دهند 
خطابى بگوش آمدش كاى صفى      دلت در وفاهاى عالم وفى
‏كه اينها به پاكى چو ظاهر شوند       بعالم به پشت تو ظاهر شوند
صفى گفت‏با حرمت اين احترام       مرا تا قيام قيامت تمام

محمد بن حسام الدين خوسفى 

 



نوشته شده در تاريخ 10 / 2 / 1392برچسب:قصيده در مدح فاطمه زهرا , توسط حسین مقدم

 

 

پیامک های تبریک ولادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) 


سرای احمد امشب رشک طور است 
زمین و آسمان غرق سرور است 
نهد پا در جهان دخت محمد(ص) 
به راهش از جهان گلریز حور است 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
میلاد حضرت بتول و هدیه آسمانی خدا به رسول، بانوی ملکوت و جبروت، حضرت صدیقه طاهره (س) گرامی باد. 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
امشب، آسمان مکه آذین¬بند قدوم دختر خورشید است و کعبه و زمزم و صفا، سرود خوان آمدن کوثر جاری رسول خدایند. 
ولادت حضرت فاطمه(س) مبارک باد. 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
میلاد زهره زهرا، طاهره مطهره، کوثر رسول، حضرت زهرای بتول بر همه مسلمانان جهان مبارک باد. 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
میلاد فرخنده و با سعادت اسوه تمام عیار مکارم و قله رفیع فضائل صدیقه کبری ، حضرت فاطمه زهرا (س) مبارک باد. 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
سالروز میلاد خجسته فاطمه زهرا (س) سرور بانوان جهان، عطای خداوند سبحان، کوثر قرآن، همتای امیر مومنان و الگوی بی بدیل تمام جهانیان مبارک باد 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
السلام ای درخت نور بر تنت همیشه رخت نور 
ای الهه ی وفا و عشق ای تو خوبی و صفا و عشق 
پاکی از وجود پاک توست عشق قلب سینه چاک توست 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
امام صادق(ع)می فرمایند: 
فاطمه را از آنرو فاطمه گفته اند که مردم از شناخت او عاجزند. 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
زهرا که از فروغش عالم ضیا گرفته 
دین نبی ز فیضش نشو و نما گرفته 
مریم زمکتب او درس حیا گرفته 
جشنی به عرش اعلی بهرش خدا گرفته 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
فاطمه يعني شرف،يعني حجاب 
فاطمه فخر زنان، روز حساب 
فاطمه يعني رضاي کردگار 
شاهکار خلقت پروردگار 
ولادت حضرت فاطمه(س) مبارک باد 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
عالم شده معطر از گلشن خدیجه 
خندد گل محمد در دامن خدیجه 
آنان که دیده بستند از خدمت خدیجه 
کی می توان ببینند این عزت خدیجه 
میلاد دختر نبوت، همسر ولایت ، مادر امامت ، برشما مبارک باد 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
شد جهان پرشور و غوغا 
صفحه ي گيتي مصفا 
بيت احمد طور سينا 
پانهد زهرا(س) به دنيا 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
باز از چمن داور، یک غنچه نمایان شد 
از یمن قدوم او عالم همه بستان شد 
برخیز نما شادی، ایام سرور آمد 
چون باز دری بر خلق از روضه ی رضوان شد 
میلاد حضرت زهرا(س) برشما مبارک باد 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
امام زمان(ع)می فرمایند: 
در دختر رسول خدا فاطمه (س) برای من سرمشق و الگویی نیکو است. 
پیامک های تبریک روز مادر 
پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: بهشت زیر پای مادران است . 
روزت مبارک مادر جان 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: هیچ کسی به سیمای پدر و مادرش نگاه محبت آمیز نمی کند، مگر اینکه خداوند متعال در مقابل هر نگاه او ثواب یک حج قبول شده به وی عطا می کند. 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
امام صادق(ع)می فرمایند: 
اگر دوست داری خداوند عمرت را زیاد کند پدر و مادرت را خوشحال کن. 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
زیباترین واژه بر لبان آدمی واژه “مادر” است 
زیباترین خطاب “مادر جان” است 
“مادر” واژه ایست سرشار از امید و عشق 
واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید 
روزت مبارک مادر جان 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
ای مادر عزیز که جانم فدای تو 
قربان مهربانی و لطف و صفای تو 
تولد مظهر خلقت مبارک باد 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
در نگاه پر فروغت در آماقه سوکوتت تنها محبت را میبینم مهر تو در زره زره ی وجودم رخنه 
کرده و حال به زیبا ترین و مقدس ترین واژه یعنی مادر قسم می خورم که دوستت دارم. 
مادر عزیزم روزت مبارک 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
مادر، ای لطیف ترین گل بوستان هستی، ای باغبان هستی من، گاهِ روییدنم باران 
مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند. گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد. 
روزت مبارک مادر خوبم 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
مادر خوبم : 
به تو سلام می کنم، تا خانه عروجم با دعای تو بنا شود 
و دلم در آسمان آبی مهرت رها شود 
روزت خجسته، لبانت پر ز خنده و دلت شاداب و سرزنده باد 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
آسماني پر از ستاره، دشتي پر از گل، 
تقديم به آني که بهشت زير پايش جا دارد 
به مادرم... 
که مهرش تا ابد در دلم جاي دارد 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
زیباترین واژه بر لبان آدمی واژه مادر است. زیباترین خطاب مادر جان است. 
مادر واژه ایست سرشار از امید و عشق. واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید. روزت مبارک مادر 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
*;%'* 
*%;;%'* 
*;%*;%'*. 
*;*;%;*%*, 
)i( 
( ) 
مادرجون این دسته گل تقدیم شمات، به شرط اونکه تو خودت گل باشی و من خاک زیر پات 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
مادر ای لطیف ترین گل بوستان هستی ، تو شگفتی خلقتی 
تو لبریز عظمتی ، تو را دوست دارم و می ستایمت . 
دست بر دعا بر می دارم و از خدای یگانه برایت برکت , رحمت و عزت می طلبم 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
آسودگی از محن ندارد مادر 
آسایش جان و تن ندارد مادر 
دارد غم و اندوه جگر گوشه خویش 
ورنه غم خویشتن ندارد مادر 
مادرعزیزم روزت مبارک 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
تو بهترین گل، میان شهر گلهایی 
تو رنگ آفتابی، 
شب که می رسد، مثل ستاره، 
گوئیا مهتابی 
مادر خوبم، روزت مبارک 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
مادرم، خواستم خوشبوترین گل دنیا را برایت هدیه بیاورم، اما دیدم تو خوشبوترین گل دنیا هستی. 
مادر م،ای عزیز تر از جانم، روزت مبارک 
پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
بی محبت مادر 
یک قنات بی آبم 
مثل راه بی مقصد 
مثل عکس بی قابم 
بی محبت مادر 
از شکوفه ها دورم 
یک کبوتر بی بال 
یک چراغ بی نورم 
بی محبتِ مادر 
چون لبان بی لبخند 
ساکتم و غمگینم 
مثل بلبلی در بند 
بی محبت مادر 
در دلم صفایی نیست 
از بهار در قلبم 
هیچ رد پایی نیست 
مادر عزیزم روزت مبارک 


پیامک(اس ام اس) ولادت حضرت فاطمه(س) و روز زن
امام صادق(ع)می فرمایند: 
خیر و برکت بیشتر بر محور وجود زن‌ها می‌چرخد. 



نوشته شده در تاريخ 10 / 2 / 1392برچسب:پیامک های تبریک ولادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) , توسط حسین مقدم

 متن های ادبی میلاد حضرت فاطمه زهرا(س)

 

 مادریازده خورشید

محبوبه حق، از دامان زنی پا به زمین گذاشت که تنها محرم شب‏های وحی و روزهای رسالت محمد بود.
این نورسیده که تمام بلند بالایی «لولاک» را به ارث برده بود، آمد تا آبروی زنانِ قرونِ زنده به گور تاریخ باشد؛ قرن‏های برباد رفته‏ای که تجلی لطافت خدا را در صورت، عطوفت زن، انکار کرده بود و دست‏های هرزه‏اش، به خون تمام دختران زمین آلوده بود.
عصمت، در لباس زنی به دنیا آمد که تمام تاریخِ تا امروز، در قامتِ توحید و آزادگی او حیران شده است و یازده خورشید روشن‏گر ابدی، از دامان پرستاره او، به معراج رفته‏اند.


                                                                                         سودابه  مهیجی   

------------------------------------------------------                                    

 

آمدی و بر زمین ...

زمین، گهواره‏ای شد، پر از لالایی ستاره‏هایی نورانی‏تر از خورشید.
بادهای آوازه خوان، برکت را نجوا می‏کردند بر سرتاسر خاک.
انسان به خود می‏بالید از این همه بزرگی.
با آمدنت، زمین، سربلندتر شد. ابلیس، پشیمان شد از اینکه سجده نکرده است به این همه شکوه، به این همه عظمت، به این همه سربلندی.
... و تو آمدی؛ ناگهان‏تر از همه باران‏های بهاری. آمدی و بی‏مضایقه باریدی. مهربان‏تر از همه باران‏ها، مهربانی‏ات فراگیر شد. بعد از تو دیگر هیچ دختری، خواب گورهای دهان گشوده را ندید.


                                                                                           عباس محمدی

-----------------------------------------------------

 

بشارت میلاد

بشارت باد بر اهالی زمین که سیب سرخ بهشت، جوانه زده است! نام تو، ریشه شر را خشکاند و آتش دوزخ را سر کرد بر پیروان طریقه رستگاری. خانه وحی، با درخشش نام تو، روشن‏تر شد، تا نشانه‏ای باشد بر حرمت زن، تا دیگر رنگ چهره‏ها با شنیدن صدای تولد دختران، کبود نشود؛ تا دیگر سنت‏های جاهلانه میان دختر و پسر، خطی نکشد به نشانه سعد و نحس. «عاص بن وائل سهمی» بداند که سهمی از میراث حقیقت و ماندگاری نخواهد برد. هرچه بهره‏ای از نور نداشته باشد، تا صبح بیشتر نخواهد پایید. پنجه‏های عداوت و گمراهی، به زودی بریده و دریچه‏های هدایت، یکی پس از دیگری گشوده خواهد شد.


                                                                                            میثم امانی

--------------------------------------------------------------

 

لبخند تو

لبخ در سرزمین قبیله‏ها و طوایف، انس و شفقت را نشانی نیست.
در سرزمین بیابان‏ها و تشنگی، اسم زن، جایی در دفتر زندگی ندارد؛ زنان، زهرا جان! املاک مردان‏اند!
در سرزمین زنده به گور کردن دختران، در روزگار جاهلیت، لبخند تو، پایان گریه‏های مرگ بود. لبخند تو، آغاز خنده‏های حیات بود بر لب‏های دختران عرب.
در سرزمین آفت‏های شوم و روزگار شرور، لبخند تو، «خیر کثیر» بود و تداوم سلسله خوبی‏ها در خاندان رسالت.
لبخند تو، طلیعه مهر بود، در بادیه‏های تاریکی؛ شریعه عشق بود در بیابان‏های سوخته.
میثم امانی

                                                                                     منبع : حوزه نت



نوشته شده در تاريخ 10 / 2 / 1392برچسب:چهار متن ادبی ولادت حضرت فاطمه زهرا(س), توسط حسین مقدم

 پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

کارشناس تاریخ اسلام با اشاره به اینکه اقوال مختلفی در خصوص تاریخ شهادت حضرت فاطمه(س) نقل شده است، وجود این اقوال را سرّی از اسرار الهی دانست.

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، به مناسبت ایام فاطمیه با «محمدحسین رجبی دوانی» عضو هیئت علمی دانشگاه و کارشناس تاریخ اسلام در خصوص تاریخ دقیق سالروز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و چگونه به آتش کشیدن در خانه یگانه دختر نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم گفت‌وگو کردیم که مشروح آن در پی می‌آید:





ادامه مطلب

برچسب‌ها:
جزئیاتی از ماجرای شهادت حضرت زهرا(س),
نوشته شده در تاريخ 9 / 1 / 1392 توسط حسین مقدم
نوشته شده در تاريخ 9 / 1 / 1392برچسب:نقل واقعه شهادت حضرت زهرا از زبان بزرگان شیعه و سنی, توسط حسین مقدم

 آتش زدن دَر - مجروح شدن چشم حضرت زهرا (س) - شهادت حضرت زهرا (س) - شهادت حضرت محسن...





ادامه مطلب

برچسب‌ها:
اسناد و منابع مربوط به شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها,
نوشته شده در تاريخ 9 / 1 / 1392 توسط حسین مقدم
نوشته شده در تاريخ 9 / 1 / 1392برچسب:*** ماجرای ,مظلومیت ,و شهادت,حضرت فاطمه, توسط حسین مقدم

 امام صادق(ع) مى فرمايد: «خدا داراى حرمى است که آن مکّه است، و پيامبرش هم حرمى دارد که مدينه است، و اميرمؤمنين هم حرمى دارد که کوفه است. و ما هم داراى حرمى هستيم که قم است و به زودى بانويى از فرزند من آن جا دفن مى شود که نامش فاطمه است. هرکسى او را زيارت کند بهشت بر او واجب مى شود.» امام صادق(ع) هنگامى اين جمله را فرمودند که هنوز مادر امام موسى بن جعفر(ع) به او باردار نشده بود.)[1]

امام رضا (ع) مى فرمايند: «هرکس او (حضرت فاطمه معصومه) را زيارت کند بهشت بر او واجب مى گردد».[2]

امام جواد (ع) مى فرمايند: «کسى که آرامگاه عمّه ام را در قم زيارت کند پاداش او بهشت است».[3]


[1] . قال اَبي عَبدِاللهِ(ع):«اِنَّ لِلّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَکَّةُ، وَ لِرَسُولِهِ وَ هُوَ المَدينَةُ، وَ لِاَميرِالمُؤمِنين حَرَماً وَ هُوَ الکُوفَةُ، وَ لَنا حَرَماً وَ هُوَ قُمُّ وَ سَتُدفَنُ فيها اِمرَأةُ مِن وُلدى تُسَمّى فاطِمَةُ، مَن زارَها وَجَبَت الجَنَّةُ». (قالَ ذلِکَ وَ لَم تُحمَلُ بِمُوسي(ع) اُمَّهُ) ـ علّامۀ مجلسى، محمّدباقر، بحارالأنوار، ج 57، باب 36، ص 216، مؤسسه الوفاء، 1404 هـ ق. بيروت.

وَ عَن عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ قَالَ حَدَّثَنَا محمّد بنُ العَطَّارُ بِقُمَّ قَالَ حَدَّثَنَا محمّد بنُ الحَسَنِ الرَّازِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا محمّد بنُ عَلِيٍّ الکُوفِيُّ عَن عَلِيٍّ الحُسَينِ (عَن عَلِيٍّ بنِ الحَسَنِ بنِ فَضَّالٍ) عَن ابنِ مُسکَانَ عَن مَالِکِ بنِ أَعينَ الجُهَنِيٍّ قَالَ سَمِعتُ أَبَا جَعفَرٍ(ع) يقُولُ وَ ذَکَرَ مِثلَهُ. ـ نورى الطبرسى، ميرزا حسين، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 11، ص 34، ح 12، مؤسسۀ آل البيت(ع) لاحياء التراث، قم.

تاريخ قم، للحسين بن محمّد القمي بإسناده عَنِ الصادق(ع) قال: «اءِنَّ للهِ حَرَمَاً وَ هُوَ مَکِّةَ وَ لِرَسُولِهِ حَرَمَاً وَ هُوَ المَدينَةَ وَ لِاَميرِالمؤمِنينَ حَرَماً وَ هُوَ الکُوفَةَ وَ لَنا حَرَمَاً وَ هُوَ قُم وَ سَتَدفُن فيهِ اِمرأَةً مِن وَلَدى تُسَمّي فاطِمَةَ مَن زارَها وَجَبَت لَهُ الجَنّةَ، قَالَ ذلِکَ وَ لَم تَحمِلُ بِمُوسي (ع) أُمَّهِ». علّامۀ مجلسى، محمّدباقر، بحارالأنوار، ج 99، باب 1، ص 267، مؤسسه الوفاء، 1404 هـ ق. بيروت.

[2] . محمّد بنُ عَلِيٍّ بنِ الحُسَينِ فِى ثَوَابِ الأَعمَالِ وَ عُيونِ الأَخبَارِ عَن أَبِيهِ وَ محمّد بنِ مُوسَى بنِ المُتَوَکِّلِ عَن عَلِيٍّ بنِ إِبرَاهِيمَ عَن أَبِيهِ عَن سَعدِ بنِ سَعدٍ قَالَ سَأَلتُ أَبَا الحَسَنِ الرِّضَا (ع) عَن زِيارَةِ فَاطِمَةَ بِنتِ مُوسَى بنِ جَعفَرٍ(ع) بِقُمَّ فَقَالَ (ع): «مَن زَارَهَا الجَنَّةَ».

ـ عاملى، شيخ حر، رسائل الشيعة، ج 14، باب 94، ص 576. مؤسسه آل البيت(ع) لأحياء التراث، 1409 هـ ق. قم.

[3] . وَ عَن أَبِيهِ وَ أَخِيهِ عَلِيٍّ وَ مَشَايخِهِ عَن أَحمَدَ بنِ إِدرِيسَ وَ غَيرِهِ عَن العَمرَکِيٍّ عَن رَجُلٍ عَن الرِّضا (ع) قَالَ: «مَن زَارَ قَبرَ عَمَّتِى بِقُمَّ فَلَهُ الجَنَّةُ». ـ همان.

مل، [کامل لزيارات] أَبى وَ أَخي وَ الجَماعَةِ عَن أَحمَدَ بنِ إدريسٍ وَ غيرِهِ عَن العُمرِکيٍّ عَمَّن ذکَرَهُ عَن ابنِ الرِّضا (ع) قَالَ: «مَن زارَ قَبرَ عَمَّتى بِقمَّ فَلَهُ الجَنَّةُ». علّامۀ مجلسى، محمّدباقر، بحارالأنوار، ج 99، باب1، ص 265، مؤسسه الوفاء، 1404 هـ ق. بيروت.



نوشته شده در تاريخ 3 / 12 / 1391برچسب:چند حدیث پیرامون حضرت معصومه(ص), توسط حسین مقدم

میلاد نبی اکرم (ص) و امام صادق(ع) مبارک

 

دیرگاهی دور و دراز، زمین در انتظار بود و آسمان، بی‏قرار، کعبه، آکنده از ازدحام ناخدایان کر و کور بود؛ خانه‏ها تهی از آوای شوق و شور، و دختران بی‏گناه، آرمیده در زیر خروارها خاک خاموش و سرد هزارها گور!

 دشت‏ها خسته بودند، جنگل‏ها بی‏خورشید، کوه‏ها ابری، آسمان خاکستری و فصل‏ها سر در گریبان. چشمه‏ها تشنه بودند، آفتاب غمگین، پنجره‏ها خاموش، جاده‏ها سوگوار و آدمیان، سرگشته و حیران. کوچه‏ها غریب بودند، لحظه‏ها سنگین، نگاه‏ها منتظر، زمین بی‏پناه و دل‏ها و جان‏ها بی‏سر و سامان.

 و ناگهان، بهار از راه رسید؛ همچون خورشید، و آتشکده «فارس» خاموش شد. بت‏ها سرنگون شدند و کنگره‏های قصر «کسرا» واژگون... مردی آمد از تبار هابیل، در ربیع عام الفیل. و درخشید؛ چندان که نورش به تمامت آفاق رسید و عالم از آن روشن گردید... آمد و پاکیزه بود، و بی‏درنگ به ندای توحید، زبان گشود.

 آمد و «محمد» و «امین» شد

 آمد و «محمد» نامیده شد؛ نامی که پیش از او نبود! تمام پیامبران و فرشتگان او را می‏ستودند و می‏ستایند؛ که «کریم» و کرامتش زبانزد خاص و عام بود؛ چنان که پروردگار بدین وصفش ستود.

 در مکه، چون وی را می‏آزردند، به کوه‏ها پناه می‏برد و دل و جان به خدا می‏سپرد. خدیجه علیهاالسلام و علی علیه‏السلام همه این‏ها را می‏دیدند؛ اما چون او را می‏یافتند، می‏شنیدند:

 «اَللّهُمَّ اهْدِ قَومی فاِنَّهم لا یَعلَمُون؛ خدایا! اینان را هدایت‏گردان، که نادانند».

 مهرت را در دل‏هاشان افکن، که نامهربانند... .

آمد و «رحمت» نامیده شد؛ برای همه آفریدگان ـ از خوبان و بدان ـ ؛ چندان که به خیل کافران، روی می‏آورد و در هدایتشان پافشاری می‏کرد. رنج‏ها و دردها می‏کشید؛ ولی هرگز از مهربانی دریغ نمی‏ورزید.

 آمد و «متوکل» نامیده شد؛ که هماره به خدا اعتماد داشت؛ نه به دنیا... روزی از دشمنانش کسی در گیر و دار نبردی او را ـ تنها ـ در حالی که خواب بود، دید؛ شمشیر بر وی برکشید و پرسید:

 ـ چه کسی تو را از دست من نجات می‏دهد؟

 فرمود: خدا!

 سپس آن کافر، ترسان از این همه صلابت، دست‏هایش لرزید و بر زمین فرو لغزید. آن‏گاه رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله شمشیر در دست، بازپرسید: کدامین کس، ناجی‏ات می‏شود؟

 و صدایی لرزان شنید: بزرگواری شما!

 آمد و «امین» نامیده شد؛ چنان‏که «عبداللّه‏» بود؛ «مصطفی» و... برترین پیامبر و آفریده است؛ که آیینش مطابق فطرت آدمیان، و معجزه‏اش بیان کننده هر چیز در هر زمان و مکان... و این است سرّ خاتمیت.

 

در محضر کلام نبوی

 و آن گنجینه حکمت و خاتم نبوت، مفهوم «عدالت» را در قالب گهر گفته‏ای بر زبان آورد و رمز و راز صاحبان این فضیلت را در یک روایت، آشکار کرد:

 «مَن صاحَبَ النّاسَ بِالَّذی یُحِبُّ اَن یُصاحِبُوهُ کانَ عَدلاً؛ هر کس با مردمان چنان رفتار کند، که دوست دارد آنان با او رفتار کنند، اهل عدالت است».

 راستی! در سالیاد رسول سبز تعهد، امین قافله نور، دلیل خلقت آدم و... آیا به چند فضیلت - از سیرتش - روی آورده‏ایم و خالق خویش را، خشنود کرده‏ایم؟

 ای مهر ازلی و نور لم‏یزلی، آفتاب تابان مشرق اندیشه؛ مرد تمام فصل‏های انسانیت، امام یکه‏تازان صدق و صداقت؛ جاری‏ترین تفکر ماندگار شیعه!

 نور وجودت، به گردباد حوادث، خاموشی گرفت؛ اما فروغ اندیشه‏ات در جان جهان ماناست.

 خاموش کسی است که تو را برنمی‏تابد.

 مرده باد دلی که خدا را در تو نمی‏یابد!

 ای فرزانه‏ترین قامت افراشته دین خدا؛ سرچشمه ناب‏ترین نگاه شیعه!

 در صبوری سینه‏ات شکی نیست؛ تو از سلاله سینه سوختگان شریعت شیرین خدایی و پاسدار ویژگی‏های رفیع اسلام؛ بهشت گوارایت!

الصادق من آل محمد (صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله‏ وسلم)

 اندیشه‏ها که مقابل هم قرار می‏گرفتند، نفس‏ها در سینه حبس می‏شد؛ اما از ابتدا، دل‏ها به صدق گفتار تو روشن بود و صادق آل محمد صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله ‏وسلم پیروز همیشه مباحثه ‏ها می‏شد.

 در حلقه دانشمندان، همیشه رأی تو جلوه می‏کرد و بر جرگه عشاق، نور تو می‏تابید.

 حاشا اگر گمان کنم که لحظه‏ای نام تو فراموش بشود!

 تابش خورشید پیشانی‏ات، کلام صادقانه و نیکویت و روش روشن ‏بینانه‏ات، همیشه مایه مباهات اندیشه مسلمین خواهد بود.

 آقای من!

 از پس سال‏ها دوری، دلم را به مهر ولایی‏ات روشن کن.

 

 




میلاد نبی اکرم (ص) و امام صادق(ع) مبارک

 

دیرگاهی دور و دراز، زمین در انتظار بود و آسمان، بی‏قرار، کعبه، آکنده از ازدحام ناخدایان کر و کور بود؛ خانه‏ها تهی از آوای شوق و شور، و دختران بی‏گناه، آرمیده در زیر خروارها خاک خاموش و سرد هزارها گور!

 دشت‏ها خسته بودند، جنگل‏ها بی‏خورشید، کوه‏ها ابری، آسمان خاکستری و فصل‏ها سر در گریبان. چشمه‏ها تشنه بودند، آفتاب غمگین، پنجره‏ها خاموش، جاده‏ها سوگوار و آدمیان، سرگشته و حیران. کوچه‏ها غریب بودند، لحظه‏ها سنگین، نگاه‏ها منتظر، زمین بی‏پناه و دل‏ها و جان‏ها بی‏سر و سامان.

 و ناگهان، بهار از راه رسید؛ همچون خورشید، و آتشکده «فارس» خاموش شد. بت‏ها سرنگون شدند و کنگره‏های قصر «کسرا» واژگون... مردی آمد از تبار هابیل، در ربیع عام الفیل. و درخشید؛ چندان که نورش به تمامت آفاق رسید و عالم از آن روشن گردید... آمد و پاکیزه بود، و بی‏درنگ به ندای توحید، زبان گشود.

 آمد و «محمد» و «امین» شد

 آمد و «محمد» نامیده شد؛ نامی که پیش از او نبود! تمام پیامبران و فرشتگان او را می‏ستودند و می‏ستایند؛ که «کریم» و کرامتش زبانزد خاص و عام بود؛ چنان که پروردگار بدین وصفش ستود.

 در مکه، چون وی را می‏آزردند، به کوه‏ها پناه می‏برد و دل و جان به خدا می‏سپرد. خدیجه علیهاالسلام و علی علیه‏السلام همه این‏ها را می‏دیدند؛ اما چون او را می‏یافتند، می‏شنیدند:

 «اَللّهُمَّ اهْدِ قَومی فاِنَّهم لا یَعلَمُون؛ خدایا! اینان را هدایت‏گردان، که نادانند».

 مهرت را در دل‏هاشان افکن، که نامهربانند... .

آمد و «رحمت» نامیده شد؛ برای همه آفریدگان ـ از خوبان و بدان ـ ؛ چندان که به خیل کافران، روی می‏آورد و در هدایتشان پافشاری می‏کرد. رنج‏ها و دردها می‏کشید؛ ولی هرگز از مهربانی دریغ نمی‏ورزید.

 آمد و «متوکل» نامیده شد؛ که هماره به خدا اعتماد داشت؛ نه به دنیا... روزی از دشمنانش کسی در گیر و دار نبردی او را ـ تنها ـ در حالی که خواب بود، دید؛ شمشیر بر وی برکشید و پرسید:

 ـ چه کسی تو را از دست من نجات می‏دهد؟

 فرمود: خدا!

 سپس آن کافر، ترسان از این همه صلابت، دست‏هایش لرزید و بر زمین فرو لغزید. آن‏گاه رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله شمشیر در دست، بازپرسید: کدامین کس، ناجی‏ات می‏شود؟

 و صدایی لرزان شنید: بزرگواری شما!

 آمد و «امین» نامیده شد؛ چنان‏که «عبداللّه‏» بود؛ «مصطفی» و... برترین پیامبر و آفریده است؛ که آیینش مطابق فطرت آدمیان، و معجزه‏اش بیان کننده هر چیز در هر زمان و مکان... و این است سرّ خاتمیت.

 

در محضر کلام نبوی

 و آن گنجینه حکمت و خاتم نبوت، مفهوم «عدالت» را در قالب گهر گفته‏ای بر زبان آورد و رمز و راز صاحبان این فضیلت را در یک روایت، آشکار کرد:

 «مَن صاحَبَ النّاسَ بِالَّذی یُحِبُّ اَن یُصاحِبُوهُ کانَ عَدلاً؛ هر کس با مردمان چنان رفتار کند، که دوست دارد آنان با او رفتار کنند، اهل عدالت است».

 راستی! در سالیاد رسول سبز تعهد، امین قافله نور، دلیل خلقت آدم و... آیا به چند فضیلت - از سیرتش - روی آورده‏ایم و خالق خویش را، خشنود کرده‏ایم؟

 ای مهر ازلی و نور لم‏یزلی، آفتاب تابان مشرق اندیشه؛ مرد تمام فصل‏های انسانیت، امام یکه‏تازان صدق و صداقت؛ جاری‏ترین تفکر ماندگار شیعه!

 نور وجودت، به گردباد حوادث، خاموشی گرفت؛ اما فروغ اندیشه‏ات در جان جهان ماناست.

 خاموش کسی است که تو را برنمی‏تابد.

 مرده باد دلی که خدا را در تو نمی‏یابد!

 ای فرزانه‏ترین قامت افراشته دین خدا؛ سرچشمه ناب‏ترین نگاه شیعه!

 در صبوری سینه‏ات شکی نیست؛ تو از سلاله سینه سوختگان شریعت شیرین خدایی و پاسدار ویژگی‏های رفیع اسلام؛ بهشت گوارایت!

 

 

الصادق من آل محمد (صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله‏ وسلم)

 اندیشه‏ها که مقابل هم قرار می‏گرفتند، نفس‏ها در سینه حبس می‏شد؛ اما از ابتدا، دل‏ها به صدق گفتار تو روشن بود و صادق آل محمد صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله ‏وسلم پیروز همیشه مباحثه ‏ها می‏شد.

 در حلقه دانشمندان، همیشه رأی تو جلوه می‏کرد و بر جرگه عشاق، نور تو می‏تابید.

 حاشا اگر گمان کنم که لحظه‏ای نام تو فراموش بشود!

 تابش خورشید پیشانی‏ات، کلام صادقانه و نیکویت و روش روشن ‏بینانه‏ات، همیشه مایه مباهات اندیشه مسلمین خواهد بود.

 آقای من!

 از پس سال‏ها دوری، دلم را به مهر ولایی‏ات روشن کن.

 




  

تحقیقی درباره اربعین حسینی

در این مقاله با توجه به متون تاریخى معتبر احتمالات ممکن را تبیین کرده و ضمن بیان نظر مدافعان این واقعه، دیدگاه خود را مبنى بر نبود دلیل کافى و قابل اعتماد بر مسئله اربعین سید الشهداء (ع)تبیین خواهیم نمود.


چکیده

مسئله اربعین سید الشهداء(علیه السلام) و این که آیا خاندان آن حضرت پس از رهایى از اسارت یزید قصد عزیمت به کربلا را داشته و نیز آیا توانسته اند در آن روز به زیارت آن مضجع شریف نایل آیند و مرقد مطهرش را زیارت کنند، از جمله مسائلى است که از دیرباز صاحب نظران در باره آن اختلاف نظر داشته و هریک با استشهاد به ادله تاریخى براى اثبات یا نفى آن تلاش کرده اند. در این مقاله با توجه به متون تاریخى معتبر احتمالات ممکن را تبیین کرده و ضمن بیان نظر مدافعان این واقعه، دیدگاه خود را مبنى بر نبود دلیل کافى و قابل اعتماد بر مسئله اربعین سید الشهداء(علیه السلام)تبیین خواهیم نمود. هم چنین امکان رسیدن کاروان اسرا را نیز به کربلا در اربعین اول تقریبا ناممکن دانسته و در پایان، دلیل الحاق سر مطهر امام حسین(علیه السلام) را به جسم شریفش مورد خدشه قرار داده و وجود حدیث شریفى که زیارت اربعین را از علائم مؤمنان مى شمارد براى استحباب و فضیلت آن زیارت کافى دانسته ایم.

متن کامل مقاله را میتوانید از اینجا دانلود کنید

 



نوشته شده در تاريخ 13 / 10 / 1391برچسب:تحقیقی درباره اربعین حسینی, توسط حسین مقدم

 اعتبار اربعین امام حسین (ع‌))))()) از قدیم الایام میان شیعیان و در تقویم تاریخی‌ وفاداران به امام حسین (ع‌)) شناخته شده بوده است‌. کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی که حاصل گزینش دقیق و انتخاب معقول شیخ طوسی از روایات‌ فراوان در باره تقویم مورد نظر شیعه در باره ایام سوگ و شادی و دعا و روزه وعبادت است‌، ذیل ماه «صفر» می‌نویسد: نخستین روز این ماه(ماه صفر) (از سال 121)،روز کشته شدن زید بن علی بن الحسین است‌.

 


اربعین زیارت اربعین اربعین امام حسین

 

 

روز 20 صفر ـ یعنی اربعین ـ زمانی است که حرم امام حسین (ع‌)) یعنی کاروان‌اسرا، از شام به مدینه مراجعت کردند. و روزی است که جابر بن عبدالله بن‌حرام انصاری‌، صحابی رسول خدا (ص‌))، از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت‌ قبر امام حسین (ع‌)) بشتابد و او نخستین کسی است از مردمان که قبر آن‌حضرت را زیارت کرد.

 

در روز اربعین  زیارت امام حسین (ع‌)) مستحب است واین زیارت‌، همانا خواندن زیارت اربعین است که از امام عسکری (ع‌)) روایت ‌شده که فرمود: علامات مؤمن پنج تاست‌: خواندن 51 رکعت نماز در شبانه‌روز ـ نمازهای واجب و نافله و نماز و شب ـ به دست کردن انگشتری دردست راست‌، برآمدن پیشانی از سجده‌، و بلند خواندن بسم الله الرحمن‌الرحیم در نماز.

 

شیخ طوسی سپس متن زیارت اربعین را با سند به نقل از حضرت صادق علیه ‌السلام آورده است‌: السلام علی ولی الله و حبیبه‌، السلام علی خلیل الله ونجیبه‌، السلام علی صفی الله و ابن صفیه‌...

 

این مطلبی است که شیخ طوسی‌، عالم فرهیخته و معتبر و معقول شیعه در قرن‌پنجم در باره اربعین آورده است‌. طبعا بر اساس اعتباری که روز اربعین در میان ‌شیعیان داشته است‌، از همان آغاز که تاریخش معلوم نیست‌، شیعیان به حرمت‌ آن‌، زیارت اربعین می‌خوانده‌اند و اگر می‌توانسته‌اند مانند جابر بر مزار امام ‌حسین (ع‌) گرد آمده و آن امام را زیارت می‌کردند. این سنت تا به امروز درعراق با قوت برپاست‌ و شاهدیم که میلیونها شیعه عراقی و غیر عراقی در این روز بر مزار امام حسین (ع) جمع می شوند.

 

در اینجا و در ارتباط با اربعین چند نکته را باید توضیح داد.

1. عدد چهل‌

نخستین مسأله‌ای که در ارتباط با «اربعین‌» جلب توجه می‌کند، تعبیر اربعین‌ در متون دینی است‌. ابتدا باید نکته‌ای را به عنوان مقدمه یادآور شویم‌:

 

اصولا باید توجه داشت که در نگرش صحیح دینی‌، اعداد نقش خاصی به‌ لحاظ عدد بودن‌، در القای معنا و منظوری خاص ندارند؛ به این صورت که‌ کسی نمی‌تواند به صرف این که در فلان مورد یا موارد، عدد هفت یا دوازده یاچهل یا هفتاد به کار رفته‌، استنباط و استنتاج خاصی داشته باشد. این یادآوری‌، از آن روست که برخی از فرقه‌های مذهبی‌، بویژه آنها که تمایلات‌ «باطنی‌گری‌» داشته یا دارند و گاه و بیگاه خود را به شیعه نیز منسوب می‌کرده‌اند، و نیز برخی از شبه فیلسوفان متأثر از اندیشه‌های انحرافی و باطنی‌ و اسماعیلی‌، مروج چنین اندیشه‌ای در باره اعداد یا نوع حروف بوده وهستند.

 

در واقع‌، بسیاری از اعدادی که در نقلهای دینی آمده‌، می‌تواند بر اساس یک‌ محاسبه الهی باشد، اما این که این عدد در موارد دیگری هم کاربرد دارد و بدون یک مستند دینی می‌توان از آن در سایر موارد استفاده کرد، قابل قبول نیست‌. به‌عنوان نمونه‌، در دهها مورد در کتابهای دعا، عدد صد بکار رفته که فلان ذکر را صد مرتبه بگویید، اما این دلیل بر تقدس عدد صد به عنوان صد نمی‌شود. همینطور سایر عددها. البته ناخواسته برای مردم عادی‌، برخی از این اعداد طی‌ روزگاران‌، صورت تقدس به خود گرفته و گاه سوء استفاده‌هایی هم از آن‌ها می‌شود.

 

تنها چیزی که در باره برخی از این اعداد می‌شود گفت آن است که آن اعداد معین نشانه کثرت‌است‌. به عنوان مثال‌، در باره هفت چنین اظهار نظری شده است‌. بیش از این‌هرچه گفته شود، نمی‌توان به عنوان یک استدلال به آن نظر کرد.

 

مرحوم اربلی‌، از علمای بزرگ امامیه‌، در کتاب کشف الغمه فی معرفة الائمة‌ در برابر کسانی که به تقدس عدد دوازده و بروج دوازده‌گانه برای اثبات امامت‌ ائمه اطهار(ع) استناد کرده‌اند، اظهار می‌دارد، این مسأله نمی‌تواند چیزی را ثابت کند؛ چرا که اگر چنین باشد، اسماعیلیان یا هفت امامی‌ها، می‌توانند دهها شاهدـ مثل هفت آسمان ـ ارائه دهند که عدد هفت مقدس است‌، کما این که این کار راکرده‌اند.

 

عدد «اربعین‌» در متون دینی‌

یکی از تعبیرهای رایج عددی‌، تعبیر اربعین است که در بسیاری از موارد به کار رفته است‌. یک نمونه آن که سن‌ّ رسول خدا(ص‌) در زمان مبعوث شدن‌، چهل بوده است‌. گفته شده که عدد چهل در سن انسانها، نشانه بلوغ و رشد فکری است‌. گفتنی است که برخی از انبیاء در سنین کودکی به نبوّت رسیده‌اند.از ابن عباس (گویا به نقل از پیامبر (ص‌)) نقل شده که اگر کسی چهل ساله شد و خیرش بر شرش غلبه نکرد، آماده رفتن به جهنم باشد. در نقلی آمده است‌ که‌، مردمان طالب دنیایند تا چهل سالشان شود. پس از آن در پی آخرتخواهند رفت‌. (مجموعه ورام‌، ص 35)

 

در قرآن آمده است «میقات‌» موسی با پروردگارش در طی چهل روز حاصل‌شده است‌. در نقل است که‌، حضرت آدم چهل شبانه روز بر روی کوه صفا درحال سجده بود. (مستدرک وسائل ج 9، ص 329) در باره بنی اسرائیل هم آمده که‌ برای استجابت دعای خود چهل شبانه روز ناله و ضجّه می‌کردند. (مستدرک ج 5،ص 239) در نقلی آمده است که اگر کسی چهل روز خالص برای خدا باشد، خداوند او را در دنیا زاهد کرده و راه و چاه زندگی را به او می‌آموزد و حکمت ‌را در قلب و زبانش جاری می‌کند. بدین مضمون روایات فراوانی وجود دارد. چله نشینی صوفیان هم درست یا غلط‌، از همین بابت بوده است‌. علامه مجلسی در کتاب بحار الانوار در این باره که برگرفتن چهل نشینی از حدیث مزبور نادرست است‌، به تفصیل سخن گفته است‌.

 

اعتبار حفظ چهل حدیث که در روایات ‌فراوان دیگر آمده‌، سبب تألیف صدها اثر با عنوان اربعین در انتخاب چهل ‌حدیث و شرح و بسط آنها شده است‌. در این نقلها آمده است که اگر کسی ازامّت من‌، چهل حدیث حفظ کند که در امر دینش از آنها بهره برد، خداوند درروز قیامت او را فقیه و عالم محشور خواهد کرد. در نقل دیگری آمده است که ‌امیرمؤمنان (ع‌) فرمودند: اگر چهل مرد با من بیعت می‌کردند، در برابردشمنانم می‌ایستادم‌. (الاحتجاج‌، ص 84).

 

مرحوم کفعمی نوشته است‌: زمین از یک‌ قطب‌، چهار نفر از اوتاد و چهل نفر از ابدال و هفتاد نفر نجیب‌، هیچگاه خالی‌نمی‌شود. (بحار ج 53، ص 200)

 

در باره نطفه هم تصور براین بوده که بعد از چهل‌ روز عَلَقه می‌شود. همین عدد در تحولات بعدی علقه به مُضْغه تا تولد درنقلهای کهن بکار رفته است‌، گویی که عدد چهل مبدأ یک تحول دانسته شده‌است‌.

 

در روایت است که کسی که شرابخواری کند، نمازش تا چهل روز قبول‌نمی‌شود. و نیز در روایت است که کسی که چهل روز گوشت نخورد، خلقش‌تند می‌شود. نیز در روایت است که کسی که چهل روز طعام حلال بخورد، خداوند قبلش را نورانی می‌کند. نیز رسول خدا(ص) فرمود: کسی که لقمه حرامی‌ بخورد، تا چهل روز دعایش مستجاب نمی‌شود. (مستدرک وسائل‌، ج 5، ص 217).

 

اینها نمونه‌ای از نقلهایی بود که عدد اربعین در آنها به کار رفته است‌.

 

2 . اربعین امام حسین (ع‌)

باید دید در کهن‌ترین متون مذهبی ما، از «اربعین‌» چگونه یاد شده است‌. به عبارت ‌دیگر دلیل برزگداشت اربعین چیست‌؟ چنان که در آغاز گذشت‌، مهمترین نکته درباره اربعین‌، روایت امام عسکری (ع‌) است‌. حضرت در روایتی که در منابع ‌مختلف از ایشان نقل شده فرموده‌اند: نشانه‌های مؤمن پنج چیز است‌: 1 ـخواندن پنجاه و یک رکعت نماز (17 رکعت نماز واجب + 11 نماز شب + 23نوافل‌) 2 ـ زیارت اربعین 3 ـ انگشتری در دست راست 4 ـ وجود آثار سجده ‌بر پیشانی 5 ـ بلند خواندن بسم الله در نماز.

 

این حدیث تنها مدرک معتبری است که جدای از خود زیارت اربعین که درمنابع دعایی آمده‌، به اربعین امام حسین (ع‌) و بزرگداشت آن روز تصریح کرده ‌است‌.

 

اما این که منشأ اربعین چیست‌، باید گفت‌، در منابع به این روز (اربعین)به دو اعتبارنگریسته شده است‌.

 

نخست :اربعین است که روزی که اسرای کربلا از شام به مدینه مراجعت کردند.

 

دوم:اربعین روزی است که جابر بن عبدالله انصاری‌، صحابی پیامبر خدا (ص‌) از مدینه به ‌کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدالله الحسین (ع‌) را زیارت کند. شیخ مفید (م 413) در«مسار الشیعه» که در ایام موالید و وفیات ائمه اطهار علیهم السلام است‌، اشاره به روز اربعین‌کرده و نوشته است‌: اربعین روزی است که حرم امام حسین (ع‌)، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند. همچنین اربعین روزی است که جابر بن عبدالله برای زیارت امام ‌حسین (ع‌) وارد کربلا شد.

 

کهن‌ترین کتاب دعایی مفصل موجود، کتاب «مصباح المتهجّد» شیخ طوسی ازشاگردان شیخ مفید است که ایشان هم همین مطلب را آورده است‌. شیخ ‌طوسی پس از یاد از این که روز نخست ماه صفر روز شهادت زید بن علی بن‌الحسین (ع‌) و روز سوم ماه صفر، روز آتش زدن کعبه توسط سپاه شام در سال‌64 هجری است‌، می‌نویسد: بیستم ماه صفر (چهل روز پس از حادثه کربلا) روزی است که حرم سید ما اباعبدالله الحسین از شام به مدینه مراجعت کرد ونیز روزی است که جابر بن عبدالله انصاری‌، صحابی رسول خدا (ص‌) ازمدینه وارد کربلا شد تا قبر حضرت را زیارت کند. او نخستین کس از مردمان بود که امام حسین (ع‌) را زیارت کرد. در چنین روزی زیارت آن حضرت‌ مستحب است و آن زیارت اربعین است‌. (مصباح المتهجد، ص 787) در همانجا آمده است که وقت خواندن زیارت اربعین‌، هنگامی است که روز بالا آمده‌ است‌.

 

در کتاب «نزهة الزاهد» هم که در قرن ششم هجری تألیف شده‌، آمده‌: در بیستم‌این ماه بود که حرم محترم حسین از شام به مدینه آمدند. (نزهة‌الزاهد، ص 241) همین طور در ترجمه فارسی فتوح ابن اعثم (الفتوح ابن اعثم‌، تصحیح مجد طباطبائی‌، ص‌916) و کتاب مصباح کفعمی که از متون دعایی بسیار مهم قرن نهم هجری است‌ این مطلب آمده است‌. برخی استظهار کرده‌اند که عبارت شیخ مفید و شیخ‌طوسی‌، بر آن است که روز اربعین‌، روزی است که اسرا از شام به مقصد مدینه ‌خارج شدند نه آن که در آن روز به مدینه رسیدند. (لؤلؤ و مرجان‌، ص 154) به هرروی‌، زیارت اربعین از زیارت‌های مورد وثوق امام حسین (ع‌) است که ازلحاظ معنا و مفهوم قابل توجه است‌.

 

3 . اربعین روز بازگشت اسیران به مدینه یا کربلا

اشاره کردیم که شیخ طوسی‌، بیستم صفر یا اربعین را، زمان بازگشت اسرای‌ کربلا از شام به مدینه دانسته است‌. باید افزود که نقلی دیگر، اربعین رابازگشت اسرا از شام را به «کربلا» تعیین کرده است‌. تا اینجا، از لحاظ منابع کهن‌، باید گفت اعتبار سخن نخست بیش از سخن دوم است‌. با این حال‌،علامه مجلسی پس از نقل هر دو این‌ها، اظهار می‌دارد: احتمال صحت هردوی اینها (به لحاظ زمانی‌) بعید می‌نماید. (بحار ج 101، ص 334 ـ 335) ایشان این ‌تردید را در کتاب دعایی خود «زاد المعاد» هم عنوان کرده است‌. با این حال‌، درمتون بالنسبه قدیمی‌، مانند «لهوف» و «مثیرالاحزان» آمده است که اربعین‌، مربوط ‌به زمان بازگشت اسرا، از شام به کربلاست‌. اسیران‌، از راهنمایان خواستند تا آنها را از کربلا عبور دهند.

 

باید توجه داشت که این دو کتاب‌، در عین حال که مطالب مفیدی دارند، ازجهاتی‌، اخبار ضعیف و داستانی هم دارند که برای شناخت آنها باید با متون‌کهن‌تر مقایسه شده و اخبار آنها ارزیابی شود. این نکته را هم باید افزود که ‌منابعی که پس از لهوف‌، به نقل از آن کتاب این خبر را نقل کرده‌اند، نباید به‌عنوان یک منبع مستند و مستقل‌، یاد شوند. کتابهایی مانند «حبیب السیر» که به ‌نقل از آن منابع خبر بازگشت اسرا را به کربلا آورده‌اند، (نفس المهموم ترجمه شعرانی‌، ص 269) نمی‌توانند مورد استناد قرار گیرند.

 

در اینجا مناسب است دو نقل را در باره تاریخ ورود اسرا به دمشق یاد کنیم‌. نخست نقل ابوریحان بیرونی است که نوشته است‌:

 

در نخستین روز ماه صفر، أدخل رأس الحسین علیه السلام مدینة دمشق‌، فوضعه یزید لعنه الله بین یدیه‌ و نقر ثنایاه بقضیب کان فی یده و هو یقول‌:

 

لست من خندف ان لم أنتقم‌

من بنی أحمد، ما کان فَعَل‌

لیْت‌َ أشیاخی ببدرٍ شهدوا

جَزَع الخزرج من وقع الاسل‌

فأهلّوا و استهلّوا فرحا

ثم قالوا: یا یزید لاتشل‌

قد قتلنا القرن من أشیاخهم‌

و عدلناه ببدر، فاعتدل (الاثار الباقیه‌، ص 422)

 

وی روز اول ماه صفر را روزی می داند که سر امام حسین (ع) علیه السلام را وارد دمشق کرده و یزید هم در حالی که اشعار ابن زبعری را می خواند و بیتی هم بر آن افزوده بود، با چوبی که در دست داشت بر لبان امام حسین (ع) می زد.

 

دوم سخن عماد الدین طبری (م حوالی 700) در «کامل بهائی» است که رسیدن اسرا به دمشق را در16 ربیع الاول دانسته ـ یعنی 66 روز پس از عاشورا ـ م یداند که طبیعی‌تر می‌نماید.

 

4. میرزا حسین نوری و اربعین‌

علامه میرزا حسین نوری از علمای برجسته شیعه‌، و صاحب کتاب «مستدرک الوسائل» در کتاب «لؤلؤ و مرجان در آداب اهل منبر» به نقد و ارزیابی برخی ازروضه‌ها و نقلهایی پرداخته که به مرور در جامعه شیعه رواج یافته و به نظر وی‌از اساس‌، نادرست بوده است‌. ظاهرا وی در دوره اخیر نخستین کسی است که به نقد این روایت پرداخته و دلایل متعددی در نادرستی آن اقامه کرده است.

 

ایشان این عبارت سید بن طاوس در لهوف را نقل کرده‌است که اسرا در بازگشت از شام‌، از راهنمای خود خواستند تا آنها را به کربلا ببرد؛ و سپس به نقد آن پرداخته است‌. (لؤلؤ و مرجان‌، ص 152)

 

داستان از این قرار است که سید بن طاوس در «لهوف» خبر بازگشت اسراء را به‌کربلا در اربعین نقل کرده است‌. در آنجا منبع این خبر نقل نشده و گفته می‌شود که وی در این کتاب مشهورات میان شیعه را که در مجالس سوگواری بوده‌، درآن مطرح کرده است‌.

 

اما همین سید بن طاوس در «اقبال الاعمال» با اشاره به این که شیخ طوسی در مصباح‌می‌گوید اسرار روز اربعین از شام به سوی مدینه حرکت کردند و خبر نقل شده ‌در غیر آن که بازگشت آنان را در اربعین به کربلا دانسته‌اند، در هر دو موردتردید می‌کند. تردید او از این ناحیه است که ابن زیاد مدتی اسراء را در کوفه ‌نگه داشت. با توجه به این مطلب و زمانی که در این نگه داشته صرف شده و زمانی که در مسیر رفت به شام و اقامت یک ماهه در آنجا و بازگشت مورد نیاز است‌، بعید است که آنان در اربعین به ‌مدینه یا کربلا رسیده باشند. ابن طاوس می‌گوید: این که اجازه بازگشت به کربلا به آنها داده باشد، ممکن است‌، اما نمی‌توانسته در اربعین باشد. در خبر مربوط به‌ بازگشت آنان به کربلا گفته شده است که همزمان با ورود جابر به کربلا بوده و با او برخورد کرده اند . ابن طاوس در این که جابر هم روز اربعین به کربلا رسیده باشد، تردید می‌کند. (اقبال الاعمال‌، ج 3، ص 101).

 

این ممکن است که ابن طاوس لهوف را در جوانی و اقبال را در دوران بلوغ فکری تألیف کرده باشد. در عین حال ممکن است دلیل آن این باشد که آن کتاب را برای محافل روضه خوانی و این اثر را به عنوان یک اثر علمی نوشته باشد. دلیلی ندارد که ما تردید های او را در آمدن جابر به کربلا در روز اربعین بپذیریم. به نظر می رسد منطقی ترین چیزی که برای اعتبار اربعین در دست است همین زیارت جابر در نخستین اربعین به عنوان اولین زایر است.

 

اما در باره اعتبار اربعین به بازگشت اسرا به کربلا توجه به این نکته هم اهمیت دارد که شیخ مفید در کتاب مهم خود در باب زندگی امامان و در بخش خاص به امام حسین (ع) از کتاب «ارشاد» در خبر بازگشت اسرا، اصلا اشاره‌ای به این که‌ اسرا به عراق بازگشتند ندارد. همین طور ابومخنف راوی مهم شیعه هم‌اشاره‌ای در مقتل الحسین خود به این مطلب ندارد. در منابع کهن تاریخ کربلاهم مانند انساب الاشراف‌، اخبارالطوال‌، و طبقات الکبری اثری از این خبردیده نمی‌شود.

 

روشن است که حذف عمدی آن معنا ندارد؛ زیرا برای چنین‌حذف و تحریفی‌، دلیلی وجود ندارد.

 

خبر زیارت جابر، درکتاب بشارة المصطفی آمده‌، اما به ملاقات وی با اسرا اشاره نشده است‌.

 

مرحوم حاج شیخ عباس قمی هم‌، به تبع استاد خود نوری‌، داستان آمدن‌اسرای کربلا را در اربعین از شام به کربلا نادرست دانسته است‌. (منتهی الامال‌، ج 1،صص 817 ـ 818) در دهه‌های اخیر مرحوم محمد ابراهیم آیتی هم در کتاب‌بررسی تاریخ عاشورا بازگشت اسرا را به کربلا انکار کرده است‌. (بررسی تاریخ‌عاشورا، صص 148 ـ 149) همین طور آقای مطهری که متأثر از مرحوم آیتی است. اما این جماعت یک مخالف جدی دارند که شهید قاضی طباطبائی است.

 

5. شهید قاضی طباطبائی و اربعین‌

شهید محراب مرحوم حاج سید محمدعلی قاضی طباطبائی رحمة الله علیه‌، کتاب‌ مفصلی با نام «تحقیق در باره اولین اربعین حضرت سید الشهداء» در باره اربعین ‌نوشت‌ که اخیرا هم به شکل تازه و زیبایی چاپ شده است.

 

هدف ایشان از نگارش این اثر آن بود تا ثابت کند، آمدن اسرای از شام‌ به کربلا در نخستین اربعین‌، بعید نیست‌. این کتاب که ضمن نهصد صفحه‌ چاپ شده‌، مشتمل بر تحقیقات حاشیه‌ای فراوانی در باره کربلاست که بسیارمفید و جالب است‌. اما به نظر می‌رسد در اثبات نکته مورد نظر با همه زحمتی که مؤلف محترم کشیده ، چندان موفّق‌ نبوده است‌.

 

ایشان در باره این اشکال که امکان ندارد اسرا ظرف چهل روز از کربلا به کوفه‌،از آنجا به شام و سپس از شام به کربلا بازگشته باشند، هفده نمونه از مسافرتها ومسیرها و زمانهایی که برای این راه در تاریخ آمده را به تفصیل نقل کرده‌اند. دراین نمونه‌ها آمده است که مسیر کوفه تا شام و به عکس از یک هفته تا ده دوازده ‌روز طی می‌شده و بنابر این‌، ممکن است که در یک چهل روز، چنین مسیررفت و برگشتی طی شده باشد. اگر این سخن بیرونی هم درست باشد که سر امام حسین (ع‌) روز اول صفر وارد دمشق شده‌، می‌توان اظهار کرد که بیست ‌روز بعد، اسرا می‌توانستند در کربلا باشند.

 

باید به اجمال گفت‌: بر فرض که طی این مسیر برای یک کاروان‌، در چنین زمان ‌کوتاهی‌، با آن همه زن و بچه ممکن باشد، باید توجه داشت که آیا اصل این ‌خبر در کتابهای معتبر تاریخ آمده است یانه‌. تا آنجا که می‌دانیم‌، نقل این خبر در منابع ‌تاریخی‌، از قرن هفتم به آن سوی تجاوز نمی‌کند. به علاوه‌، علمای بزرگ شیعه‌، مانند شیخ مفید و شیخ طوسی‌، نه تنها به آن اشاره نکرده‌اند، بلکه به عکس‌ِ آن تصریح کرده و نوشته‌اند: روز اربعین روزی است که حرم امام حسین (ع‌) وارد مدینه شده یا از شام به سوی مدینه خارج شده است‌.

 

آنچه می‌ماند این است که نخستین زیارت امام حسین (ع‌) در نخستین اربعین، توسط جابر بن عبدالله انصاری صورت گرفته است و از آن پس ائمه اطهار علیهم السلام که از هر فرصتی برای رواج زیارت امام حسین (ع‌) بهره می‌گرفتند، آن‌روز را که نخستین زیارت در آن انجام شده‌، به عنوان روزی که زیارت امام‌حسین (ع‌) در آن مستحب است‌، اعلام فرمودند.

 

متن زیارت اربعین هم ازسوی حضرت صادق علیه السلام انشاء شده و با داشتن آن مضامین عالی‌، شیعیان را از زیارت‌آن حضرت در این روز برخوردار می‌کند.

 

اهمیت خواندن زیارت اربعین تاجایی است که از علائم شیعه دانسته شده است‌، درست آن گونه که بلند خواندن بسم الله در نماز و خواندن پنجاه و یک رکعت نماز در شبانه روز درروایات بیشماری‌، از علائم شیعه بودن عنوان شده است‌.

 

زیارت اربعین در «مصباح المتهجد» شیخ طوسی و نیز «تهذیب الاحکام» وی به نقل ازصفوان بن مهران جمال آمده است‌. وی گفت که مولایم صادق (ع‌) فرمود: زیارت اربعین که باید وقت برآمدن روز خوانده شود چنین است..... (مصباح المتهجد، ص 788، تهذیب الاحکام‌، ج 6،ص 113، اقبال الاعمال‌، ج 3، ص 101، مزار مشهدی‌، ص 514 (تحقیق قیومی‌)، مزار شهید اول (تحقیق‌مدرسة الامام المهدی‌، قم 1410)، ص 185 ـ 186).

 

زیارت‌ اربعین، به جهاتی مشابه برخی از زیارات دیگر است‌، اما از آن روی که‌مشتمل بر برخی از تعابیر جالب در زمینه هدف امام حسین از این قیام است‌، دارای اهمیت ویژه می‌باشد. در بخشی از این زیارت در باره هدف امام حسین‌(ع‌) از این نهضت آمده است‌: «... و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة ‌و حیرة الضلالة‌... و قد توازر علیه من غرّته الدنیا و باع حظّه بالارذل الادنی‌».

 

خدایا، امام حسین (ع‌) همه چیزش را برای نجات بندگانت از نابخردی وسرگشتگی و ضلالت در راه تو داده در حالی که مشتی فریب خورده که انسانیت‌ خود را به دنیای پست فروخته‌اند بر ضد وی شوریده آن حضرت را به‌شهادت رساندند.

 

دو نکته کوتاه در مورد اربعین:

نخست آن که برخی از روایاتی که در باب زیارت امام حسین (ع‌) در کتاب کامل الزیارات‌ ابن قولویه آمده‌، گریه چهل روزه آسمان و زمین و خورشید و ملائکه را بر امام‌حسین (ع‌) یادآور شده است‌. (اربعین شهید قاضی‌، ص 386)

 

دوم این که ابن طاوس یک اشکال تاریخی هم نسبت به اربعین بودن روز بیستم صفرمطرح کرده و آن این که اگر امام حسین (ع‌) روز دهم محرم به شهادت رسیده‌باشد، اربعین آن حضرت نوزدهم صفر می‌شود نه بیستم‌. در پاسخ گفته شده ‌است، به احتمال ماه محرمی که در دهم آن امام حسین (ع‌) به شهادت رسیده‌، بیست و نه روز بوده است‌. اگر ماه کامل بوده‌، باید گفت که روز شهادت را به ‌شمارش نیاورده‌اند. (بحار الانورا، ج 98، ص 335).





ادامه مطلب

برچسب‌ها:
دلیل بزرگداشت اربعین حسینی چیست‌؟,
نوشته شده در تاريخ 12 / 10 / 1391 توسط حسین مقدم

فرارسیدن اربعین حسینی را به همه عزاداران و سوگواران حضرت اباعبدالله الحسین (ع)

تسلیت می گویم.

 ارزش و جایگاه اربعین حسینی از دیدگاه مقام معظم رهبری
 


شما فرض کنید اگر این شهادت عظیم در تاریخ اتفاق می افتاد یعنی حسین بن علی و بقیه شهیدان در کربلا شهید می شدند ، اما بنی امیه موفق می شدند همانطور که خود حسین را و یاران عزیزش را از صفحه روزگار برافکندند و جسم پاکشان را در زیر خاک پنهان کردند ، یاد آنها را هم از خاطره نسل بشر در آن روز و روزهای بعد محو کنند .ببینید در این صورت آیا این شهادت فایده ای برای عالم اسلام داشت ؟ یا اگر هم برای آن روز یک اثری می گذاشت ، آیا این خاطره در تاریخ هم ، برای نسلهای بعد هم ، برای گرفتاریها و سیاهی ها و تاریکی ها و یزیدیهای دوران آینده تاریخ هم اثری روشنگر و افشا کننده داشت ؟ اگر حسین شهید می شد ، اما مردم آن روز و مردم نسلهای بعد نمی فهمیدند که حسین شهید شده ، آیا این خاطره چه اثری و چه نقشی می توانست در رشد و سازندگی و هدایت و برانگیزانندگی ملتها و اجتماعات و تاریخ بگذارد ؟
می بینید که هیچ اثری نداشت ، بله حسین که شهید می شد ، خود او به اعلی علیین رضوان خدا می رسید ، شهیدانی که کسی نفهمید و در غربت ، در سکوت ، در خاموشی شهید شدند ، به اجر خودشان در آخرت رسیدند ، روح آنها فتوح و گشایش را در درگاه رحمت الهی به دست آورد ، اما آیا چقدر درس شدند ، چقدر اسوه شدند ، درس ، آن شهیدی می شود که شهادت او و مظلومیت او را نسلهای معاصر و آینده او بدانند و بشنوند ، درس و اسوه آن شهیدی می شود که خون او بجوشد و در تاریخ سرازیر بشود ، مظلومیت یک ملت آن وقتی می تواند زخم پیکر ستم کشیده شلاق خورده ملتها را شفا بدهد و مرهم بگذارد که این مظلومیت فریاد بشود ، این مظلومیت به گوش انسانهای دیگر برسد ، برای همین است که امروز ابرقدرتها صدا توی صدا انداختند که صدای ما بلند نشود ، برای همین است که حاضرند پولهای گزاف خرج کنند تا دنیا نفهمد که جنگ تحمیلی چرا به وجود آمد ، با چه انگیزه ای ، با دست که ، با تحریک که . آن روز هم دستگاههای استکباری ، حاضر بودند هر چه دارند خرج کنند به قیمت این که نام و یاد حسین و خون حسین و شهادت عاشورا مثل درس در مردم آن زمان و ملتهای بعد باقی نماند و شناخته نشود . البته در اوائل کار درست نمی فهمیدند که چقدر مطلب با عظمت است . هر چه بیشتر گذشت ، بیشتر فهمیدند .
در اواسط دوران بنی عباس حتی قبر حسین بن علی علیه السلام را ویران کردند ، آب انداختند ، خواستند از او هیچ اثری باقی نماند . نقش یاد و خاطره شهیدان و شهادت این است ، شهادت بدون خاطره ، بدون یاد ، بدون جوشش خون شهید ، اثر خودش را نمی بخشد و اربعین آن روزی است که برافراشته شدن پرچم پیام شهادت کربلا در آن روز آغاز شد و روز بازماندگان شهداست . حالا چه در اربعین اول ، خانواده امام حسین علیه السلام به کربلا آمده باشند و چه نیامده باشند . اما اربعین اول آن روزی است که برای اولین بار زائران شناخته شده حسین بن علی به کربلا آمدند ؛ جابربن عبدالله انصاری است و عطیه از اصحاب پیغمبر ، از یاران امیر المومنین و آمدند آن جا و جابربن عبدالله حتی نابینا بود - آن طور که در نوشته ها و اخبار هست - و دستش را عطیه گرفت و برد روی قبر حسین بن علی گذاشت و او قبر را لمس کرد و گریه کرد و با حسین بن علی علیه السلام حرف زد و با آمدن خود و با سخن گفتن خود خاطره حسین بن علی را زنده کرد و سنت زیارت قبر شهداء را پایه گذاری کرد . یک چنین روزمهمی است روز اربعین.
حركت امام حسين(ع) براى اقامه‏ى حق و عدل بود: «انّما خرجت لطلب‏الاصلاح فى امّة جدّى اريد ان امر بالمعروف وانهى عن‏المنكر ...»( بحارالانوار، ج 44، ص 329). در زيارت اربعين كه يكى از بهترين زيارات است، مى‏خوانيم: «و منح‏النّصح و بذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من‏الجهالة و حيرةالضّلاله». آن حضرت در بين راه، حديث معروفى را كه از پيامبر(ص) نقل كرده‏اند، بيان مى‏فرمايند: «ايهاالنّاس انّ رسول‏اللَّه صلّى‏اللَّه عليه و اله و سلّم قال: من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرم‏اللَّه ناكثا لعهداللَّه مخالفا لسنة رسول‏اللَّه صلّى‏اللَّه عليه و اله و سلم يعمل فى عباداللَّه بالاثم والعدوان فلم يغيّر عليه بفعل و لاقول كان حقّا على‏اللَّه ان يدخله مدخله» (بحارالانوار، ج 44، ص 382).
تمام آثار و گفتار آن بزرگوار و نيز گفتارى كه درباره‏ى آن بزرگوار از معصومين رسيده است، اين مطلب را روشن مى‏كند كه غرض، اقامه‏ى حق و عدل و دين خدا و ايجاد حاكميت شريعت و برهم زدن بنيان ظلم و جور و طغيان بوده است. غرض، ادامه‏ى راه پيامبر اكرم(ص) و ديگر پيامبران بوده است كه: «يا وارث ادم صفوةاللَّه يا وارث نوح نبىّ‏اللَّه ...»( مفاتيح‏الجنان، زيارت وارث‏) و معلوم است كه پيامبران هم براى چه آمدند: «ليقوم‏النّاس بالقسط». اقامه‏ى قسط و حق و ايجاد حكومت و نظام اسلامى.
اساساً اهميت اربعين در آن است كه در اين روز، با تدبير الهى خاندان پيامبر(ص)، ياد نهضت حسينى براى هميشه جاودانه شد و اين كار پايه‏گذارى گرديد. اگر بازماندگان شهدا و صاحبان اصلى، در حوادث گوناگون - از قبيل شهادت حسين‏بن‏على(عليه‏السّلام) در عاشورا - به حفظ ياد و آثار شهادت كمر نبندند، نسلهاى بعد، از دستاورد شهادت استفاده‏ى زيادى نخواهند برد.
درست است كه خداى متعال، شهدا را در همين دنيا هم زنده نگه مى‏دارد و شهيد به طور قهرى در تاريخ و ياد مردم ماندگار است؛ اما ابزار طبيعى‏يى كه خداى متعال براى اين كار - مثل همه‏ى كارها - قرار داده است، همين چيزى است كه در اختيار و اراده‏ى ماست. ما هستيم كه با تصميم درست و بجا، مى‏توانيم ياد شهدا و خاطره و فلسفه‏ى شهادت را احيا كنيم و زنده نگهداريم.

رمز زنده‏ ماندن واقعه‏ى عاشورا
اگر زينب‏كبرى‏(سلام‏اللَّه‏عليها) و امام سجّاد(صلوات‏اللَّه‏عليه) در طول آن روزهاى اسارت - چه در همان عصر عاشورا در كربلا و چه در روزهاى بعد در راه شام و كوفه و خود شهر شام وبعد از آن در زيارت كربلا و بعد عزيمت به مدينه و سپس در طول سالهاى متمادى كه اين بزرگواران زنده ماندند - مجاهدات و تبيين و افشاگرى نكرده بودند و حقيقت فلسفه‏ى عاشورا و هدف حسين‏بن‏على و ظلم دشمن را بيان نمى‏كردند، واقعه‏ى عاشورا تا امروز، جوشان و زنده و مشتعل باقى نمى‏ماند.
چرا امام صادق(عليه‏الصّلاة والسّلام) - طبق روايت - فرمودند كه هر كس يك بيت شعر درباره‏ى حادثه‏ى عاشورا بگويد و كسانى را با آن بيت شعر بگرياند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد كرد؟(1) چون تمام دستگاههاى تبليغاتى، براى منزوى كردن و در ظلمت نگهداشتن مسأله‏ى عاشورا و كلاً مسأله‏ى اهل‏بيت، تجهيز شده بودند تا نگذارند مردم بفهمند چه شد و قضيه چه بود. تبليغ، اين‏گونه است. آن روزها هم مثل امروز، قدرتهاى ظالم و ستمگر، حداكثر استفاده را از تبليغات دروغ و مغرضانه و شيطنت‏آميز مى‏كردند. در چنين فضايى، مگر ممكن بود قضيه‏ى عاشورا - كه با اين عظمت در بيابانى در گوشه‏يى از دنياى اسلام اتفاق افتاده - با اين تپش و نشاط باقى بماند؟ يقيناً بدون آن تلاشها، از بين مى‏رفت.
آنچه اين ياد را زنده كرد، تلاش بازماندگان حسين‏بن‏على(عليه‏السّلام) بود. به همان اندازه كه مجاهدت حسين‏بن‏على(عليه‏السّلام) و يارانش به عنوان صاحبان پرچم، با موانع برخورد داشت و سخت بود، به همان اندازه نيز مجاهدت زينب (عليهاالسّلام) و مجاهدت امام سجّاد(عليه‏السّلام) و بقيه‏ى بزرگواران، دشوار بود. البته صحنه آنها، صحنه‏ى نظامى نبود؛ بلكه تبليغى و فرهنگى بود. ما به اين نكته‏ها بايد توجه كنيم.

درسى كه اربعين به ما مى‏دهد
درسى كه اربعين به ما مى‏دهد، اين است كه بايد ياد حقيقت و خاطره‏ى شهادت را در مقابل طوفان تبليغات دشمن زنده نگهداشت. شما ببينيد از اول انقلاب تا امروز، تبليغات عليه انقلاب و امام و اسلام و اين ملت، چه قدر پرحجم بوده است. چه تبليغات و طوفانى كه عليه جنگ به راه نيفتاد جنگى كه دفاع و حراست از اسلام و ميهن و حيثيت و شرف مردم بود. ببينيد دشمنان عليه شهداى عزيزى كه جانشان - يعنى بزرگترين سرمايه‏شان - را برداشتند و رفتند در راه خدا نثار نمودند، چه كردند و مستقيم و غيرمستقيم، با راديوها و روزنامه‏ها و مجله‏ها و كتابهايى كه منتشر مى‏كردند، در ذهن آدمهاى ساده‏لوح در همه جاى دنيا، چه تلقينى توانستند بكنند.
حتّى افراد معدودى از آدمهاى ساده‏دل و جاهل و نيز انسانهاى موجّه و غير موجّهى در كشور خودمان هم، در آن فضاى ملتهب جنگ، گاهى حرفهايى مى‏زدند كه ناشى از ندانستن و عدم احاطه به حقايق بود. همين چيزها بود كه امام عزيز را برمى‏آشفت و وادار مى‏كرد كه با آن فرياد ملكوتى ، حقايق را با صراحت بيان كند.
اگر در مقابل اين تبليغات، تبليغات حق نبود و نباشد و اگر آگاهى ملت ايران و گويندگان و نويسندگان و هنرمندان، در خدمت حقيقتى كه در اين كشور وجود دارد، قرار نگيرد، دشمن در ميدان تبليغات غالب خواهد شد. ميدان تبليغات، ميدان بسيار عظيم و خطرناكى است. البته، اكثريت قاطع ملت و آحاد مردم ما، به بركت آگاهىِ ناشى از انقلاب، در مقابل تبليغات دشمن بيمه هستند و مصونيت پيدا كرده‏اند. از بس دشمن دروغ گفت و چيزهايى را كه در مقابل چشم مردم بود، به عكس و واژگون نشان داد و منعكس كرد، اطمينان مردم ما نسبت به گفته‏ها و بافته‏ها و ياوه‏گوييهاى تبليغات جهانى ، بكلى سلب شده است.
دستگاه ظالم جبار يزيدى با تبليغات خود، حسين‏بن‏على(ع) را محكوم مى‏ساخت و وانمود مى‏كرد كه حسين‏بن‏على(ع) كسى بود كه بر ضد دستگاه عدل و حكومت اسلامى و براى دنيا قيام كرده است!! بعضى هم، اين تبليغات دروغ را باور مى‏كردند. بعد هم كه حسين‏بن‏على(عليه‏السّلام)، با آن وضع عجيب و با آن شكل فجيع، به وسيله‏ى دژخيمان در صحراى كربلا به شهادت رسيد، آن را يك غلبه و فتح وانمود مى‏كردند! اما تبليغات صحيح دستگاه امامت، تمام اين بافته‏ها را عوض كرد. حق، اين گونه است.


از بيانات حضرت آيت الله العظمي خامنه اي (مدظله العالى)29/ 06/ 68
منبع :
پایگاه مقام معظم رهبری 

 



نوشته شده در تاريخ 12 / 10 / 1391برچسب:ارزش و جایگاه اربعین حسینی از دیدگاه مقام معظم رهبری, توسط حسین مقدم

تمامي حقوق مطالب براي .::پايگاه اهل البيت عليهم السلام::. . محفوظ مي باشد